۶ پاسخ

یه چیزی بگم...هیچوقت یه چیزیو از وعده غذاییش حذف نکن...مثلا بگی عه گوشت نخورد پس دیگه نمیارم براش‌...انقد باید بیاری جلوش بزاری تا بخوره...پسر من یه مدت خورشت نمیخورد یا تخم مرغ من هی اوردم هی تخم مرغ پختم اوردم اوایلش نمیخورد بعد خداروشکر درست شد

شاید آلرژی داره
شاید رفلکس داره
ببر دکتر تغذیه

دقیقا آرمین ماکارونی تخم مرغ سیب زمینی سرخ کرده نمیخوره

سویق اشتها بگیر براش

وای پسر من اینجوریه از بچگی همین بود فقط دو مدل غذای تکراری رو چند ماه میخورد تا دلشو بزنه😫 ۱۱ سالشه هنوز میوه لب نزده ببینه اصلا طعمش چجوریه اجیل حتی پفک و لواشک و این چیزا خیلی از غذاها رو هنوز امتحان نکرده

اره عزیزم دختر من هیچی نمیخورد تمام اینایی رو که گفتی

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امروز یکی از بدترین روزای زندگیم بود من واقعا هر روز با پسرم یه چالشی دارم دیگه از هیچ چیز و هیچ کس نمیترسه نه برای من نه باباش تره هم خرد نمیکنه سر خوردنش داغون داغونم شوهرم امروز بهم گفت یه مشکلی داره وگرنه مگه میشه بچه هیچی دوس نداشته باشه انصافا مگه میشه بچه از شیر انبه غلیظ یا همون شیک انبه اونم خودم زحمت میکشم درس میکنم یا شیر موز یا معجون یا بستنی خوشش نیاد به خدا هیچ بچه ای رو ندیدم بستنی دوس نداشته باشه آنقدر شوهرم اصرار کرد بهش بخوره از صبح هیچی نخورده بود ساعت ۶غروب اومدیم بهش شیک انبه بدیم جفتمون رو رنگی کرد بسکه حرص خوردیم آخرم شوهرم کاسه رو کوبید تو دیوار حتی نمیخواد لب بزنه ببینه مزش چطوریه فقط ناهار خورده بود که اونم بلافاصله کلش رو بالا آورد روز به روزم داره بدتر و حرف گوش نکن تر میشه خیلی خستم خیلی روح و جسمم داغونه دلم میخاد یه کوله ببندم نصفه شب برای همیشه برم و دیگه هیچ کس رو نبینم حالا در کنار همه اینا بعد اون پروسه شکستن کاسه بردیمش پارک یه خانمه متولد ۷۸سه تا بچه داشت ۷ساله ۶ساله و۶ماهه یه طوری حرف میزد که میگفتی وای زندگی با بچه چه لذت بخشه با اینکه اون دوتا بزرگه مدام صداش میکردن و اون شش ماهه داشت گریه میکرد قشنگ داشت می‌خندید و سیگار می‌کشید نمیدونم من مشکل دارم یا اونا خوش به حال بچه هاش با همچین مادر آروم و ریلکسی بیچاره پسر من با این پدرو مادرش