۷ پاسخ

احتمالا دندونه پسر منم کلافم کرده هم دلم براش میسوزه هم خودم خستم😢

پسرمنم اینجوریه میگن اظطراب جداییه من یعنی بیدار میشه نگاه میکنه خودم باشم کنارش باز میخابه اما نباشم چنان گریه ای میکنه که نگو‌کل بدنش میلرزه

از دندونه
منم امشب سر روژا داد زدم
هم نزدیک پریودمه حالم نامیزونه هم همسرم یکم عصبیم کرده بود 🥲اینم گریه میکرد منم اعصاب خوردیم رو روژا خالی کردم

پسر من دو ماهه اینجوریه.مخصوصا صبحها

دختر منم‌چند روزه اینجوری شده

اره واقعن سخته

وای پسر منم اینجوری دندون در نمیاره؟

سوال های مرتبط

مامان طاها مامان طاها ۱۷ ماهگی
امشب طاها یک افتاد دستش دسته ای جارو برقی از این صورتی پلاستیکی بود تو دهنش بود رفت خورد تو کامش بعل یک عالمه خون میومد اصلن قطع نمیشد شوهرم هول شده بود من گرفتمش دهنشو شستم باز خون میومد رفتم یک عالمه دستمال کاغذی گرفتم جلو ی دهنش بند نیومد چون دیده هم نمیشد از کجاش انقد گریه کرد آخرش دستمال کردم تو سقف دهنش فشار دادم ناخودآگاه انگار این نیروی اومد تو دستم که ول نکنم اونم گریه میکرد باز تو گریه میگفت جی جی دادم هر گریه میکرد هی سینمو می‌خورد انقد تا این که نیم ساعت ۴۰ دقیقه خوابید بعد تو خواب اخم میکرد لباش آویزون ناراحت بود قشنگ‌تو خواب ..خوب که خوابید تازه من بیقرار شدم که آخ چی شد بچم خلاصه که یعدش زیرپوش و گلوی شوهر اینا همه خونی بود برداشتم لباسشو بردم شستم بچه بیدار شد بردمش پارک ...راه بردم اومد الانم شام دادم همش گریه میکرد هر قاشق می‌خورد میسوخت کامش ... هیچوقت فکر نمیکردم یک‌چیز پلاستیکی کلفت هم اینجوری خطرناک باشه خلاصه که هواستون در مورد بی خطر ترین چیز ها هم باید باشه خیلی ناراحت شدم گناه داشت
مامان معجزه خدا مامان معجزه خدا ۱۶ ماهگی
وای مامانا من یه غلطی کردم😭😓😭زحمات چندین ماهم به باد دادم سر دو هفته .فکر نمی‌کردم بچه تو این سن مثل نوزادی بغلی بشه برای خواب .چقدر سختی کشیدم باز از اول 😭 بچم وقتی بدنیا اومد بخاطر کولیک و بعد رفلاکس اینا خیلی مراحل داشت خوابش اول به گهواره عادت کرد بعد به پتو بعد بغلی شد دیگه بعد اون عادتش دادم رو زمین مستقل میخابوندمش آروم میزدم به پشت کمرش لالایی میگفتم میخابید از هفت ماهگی به بعد مستقل بود خوابش چقدر تلاش کردم 😓😓😓😓همه رو بخاطر دو هفته به باد دادم سر خنگیم بچم دو هفته پیش نیش پایینش می‌خاست در بیاد خیلی اذیت بود کلافه بود منم با وجود سختگیریم گفتم عیب ندارع حالا ماشاالله بزرگ شده بغلش میکردم نیشش در اومده امروز گذاشتم زمین بخوابه آنقدر گریه کرد که نگو پشتی گذاشتم کنارش دراز کشیدم گفتم محل ندم دیدم نه جوری گریه میکرد ترسیدم باز بغلش کردم 😭😭😭😓چقدر خنگم بخدا حیف اون همه سختی و تلاش .باز چطوری از سرش بندازم ای خدا .حالا که خوابیده هم طفلی از ترسش چند بار هی میپره با گریه حساس شده میترسه.اصلا بچه بغلی نیستا فقط برای خواب اینطوری شده🥺🥺🥺🥺گفتم بسلامتی بزرگ شده سخت نگیرم هر کاری کردم ظهر خودش نخوابید بدترم شد چشم ترس شده 😭😭😭😭خیلی اشتباه کردم باز چه غلطی کنم که با خوبی از سرش بیفته مثل امروز نترسه دوباره از نوع شروع شد
مامان آیهان جوجو🐥 مامان آیهان جوجو🐥 ۱۷ ماهگی
سلام قشنگا 🤭❤
خوبین درچع حالین؟
من کع منتظرم ایهان بخوابه بلندشم یه چی بخورم گشنمهه
نمیدونم چرا هربار که به شوهرم میگم وقتی ایهان گریه میکنه لطفاا به من نپر و حرف بار من نکنن اما هر دفعه بدتر میشه
دیشب آیهان دیر خوابید (سرماخورده)فقط یه ساعتی خوابش برد که یهو بیدار شد و گریه کرد منم گلوم درد میکرد بیدار بودم بلند شدم یکم چرخوندمش ولی آروم نمیشد یه بیسکوییت دادم دستش آروم شد اومدم برقو خاموش کردم یکم آروم بود باز دوباره زد زیر گریه یهو شوهرمم داد زد پاشو برقو روشن کن نزار گریه کنه برا خوابت مردی ایشالا که خواب مرگت باشه بعد آیهانو ازم گرفت حالا مادر شوهرمم خونمون بود 😑 منم نرفتم طرفش ولی باز گریه میکرد طاقت نیاوردم بردمش تو اتاق و باهاش بازی کردم تا باز شیر خورد و خوابید همونجا خوابیدیم خیلی ناراحت شدم هربار که آیهان گریه میکنه شوهرم یه جوری باهام حرف میزنه انگار تقصیر منه اگه بخادم میاد میزنه منو
حالا از دیشب باهاش سر سنگینم صبحم اومده بود بالا سرم و باهام حرف میزد جوابشو ندادم زودم پشیمون میشه ولی بدم میاد فک میکنه فقط خودشه که بچشو دوست داره و من دشمنشم ،از من مگه دلسوز تر برا اون بچه هست آخه مگه من دلم میخاد بچم گریه کنه 🥲