هعی دلم خیلی گرفت یهو...یاد سختیای زایمانم و بعد زایمانم اوفتادم..برخلاف همه ی زنایی ک وقتی زایمان میکنن یا مامانشون میاددپیششون ی ماه میمونه یا اونا میرن پیش مامانشون ی ماه می‌مونن من از بعد زایمانم با بچه ی نوزادم تنها بودم و با کلی بخیه همه ی کارای بچه و خودمو خودم میکردم خودم براخودم کاچی درس میکردم خودم برا خودم غذا می‌پختم خودم بچمو اولین بار حمام دادم و شستمش..با توجه ب اینکه ۱۷سالمه:) ب خودم افتخار میکنم ک با سختیای کولیک رفلاکس بخیه ضعف بعد زایمان خودم ی مادر قوی بودم و بدون هیچکس تک و تنها بچمو بزرگش کردم و میکنم🖤

تو ۱۷سالته من از ۱۵ سالگی دارم تنهایی بچه بزرگ میکنم الان ۲۵سالمه سه تا بچه دارم همش تنهایی تنهایی

ماشاءالله بهت ♥️

خدا قوت عزیزم

تو هیچ وقت تنها نبودی عزیزم
خدا همیشه پا به پات باهات بوده‌،کنارت بوده و هست و همیشه هم خواهد بود
آخه مگه خدا بنده اش رو تنها میزاره؟

♥️♥️احسنت واقعا آفرین

به خودت افتخار کن هرکسی توان و قدرت تحمل این سختی رو نداره افرین بهت

آفرین بهت
همیشه افتخار کن به خودت تو تو سخت ترین شرایط از پس خودت بر اومدی پس چیزای دیگه پیش پا افتادس ❤❤

عزیز دلمممی تو🥲❤️

افرین بهت من دخترم ۵ ماهشه ده روز پیش حمامش کردم ۲۴ سالمه تا دوماهگی پیش ابجی بزرگم بودم اونا جای دیگه بودن

آفرین تو باید به خودت افتخار کنی که آنقدر قوی هستی احسنت 👏

هممون تنها بودیم وهستیم .خواهیم بود تا نفس آخر

من زایمان های قبلیم بچه هام دستگاه بودن و من بیمارستان تنها پیششون این بچم که مامانم اومد پدر شوهرم فوت کرد و همه رفتن برای مراسم بازم تنها بودم اینم شانس ماست خواهر اصلا بهش فکر نکن

آفرین بهت تو خیلی دختر قوی هستی🥰

واقعا به خودت افتخار کن کار هر کسی نیست تو این سن و با این همه اذیت های بچه تک و تنها از عهده‌اش بر بیاد مطمعنم بچه ات در آینده از داشتن همچین مادری به خودش افتخار می‌کنه

مامان من دیروز داشت میگف
میگفت هرکی زایمان میکنه میبینم وفت داره غذا بخوره استراحت کنه بقیه بچشون میگیرن
یا میرن یک ماه می‌مونن خونه باباشون
تو اینقدر بچت اذیت بود عیچکس نمیتونست ساکتش کنه ی لقمه غذا نمیتونستی بخوری تاالان نشده ی روز بیای خونه ما بمونی
منم خیلی سختی کشیدم و تنها بودم

عزیزم افتخار کن به خودت
منم مثل شما دست تنها بودم

آخیی عزیزم😥..چرا نرفتی پیش مادرت

آفرین عزیزم واقعا مادر خوبی هستی