۱۱ پاسخ

خستم بخدا خسته از خودم اینقدر ک تنهایی کشیدم جایی نرفتم 😖

دقیقا منم مثل تو همیشه نه ولی گاهی که فشارهای دیگه روم هست جسمم جوابم میکنه اونوقت شستن و رفتن و کارهای خانه برام سخت و عذاب آور میشه همش از اعصابه بخدا
آنقدر مادرهای بچه شیرخوار فشار رومون هست که حق داریم خسته بشیم کم بیاریم

یروز به شوهرت بگو تعطیل کنه .برین طبیعت چادربزنین کنار رودخانه . به غذا درست کن توخونه.یه فلاسک چایی ببرین بیرون بخورین .ان شالله حال روحیت بهترمیشه

آخه عزیزم ناراحت نباش فدات منم دوماهی یه بار میرم خونه مادرم همش تو خونه هستم بحضی موقعها دلم خیلی میگیره

والا ما داریمم وقتشو نداریم
من معلمم وقتیم سرکارم درگیرم با بچه‌های مردم دیوونه شدم رسما

وای منم آنقدر امروز گرررریه کردم
غم عالم ریخته تو دلم
کار شوهرمم دو ماهه خوب نیست از نظر مالی هم داغونیم دااااغوون
اصلا امروز دیگه رد داده بودم از غم

اوووو چ دیر خب ببین مهد نمیتونی بزاری البته مهد قابل اعتماد هم کم هس

ن من افراد براش مهمه

منم هستم خواهر تواین مورد احساس تنهایی نکن خیلیا مثل تو هستن تو مادرداری من مادرم ندارم فوت شده

منم نمیزاره برم تنها بیرون

منم مث توام والاه
حالا اینا همه بکنار شوهر بی درکم داشتن ی درد بزرگتریه

سوال های مرتبط