۱۰ پاسخ

عزیزم همه همینطوریم شرایط بد اقتصادی بچها بی خوابی ها این همه کار خونه خب مگه ما چندسالمونه و کی هستیم حق داریم خسته بشیم اشکال نداره خیلیم مادر خوبی هستی پیش اومده دیگه منم داد زدم و عذاب وجدان داشتم اما سعی میکنم تکرار نشه توام همین کارو کن

منم همینم به خدا حالا من ک 2 تا دارم چی بگم الآنم ک جفتشون مریض شدن در حالت عادی ویهان نق میزد الان بدتر شده همش چسبیده ب سینم انقد بی خوابی دارم ک ی هفته هم بخوابم باز جبران نمیشه
ایشالا این روزا هم بگذره برا همه بدون کمک واقعا سخته من ک دگ پاره شدم

عشقم خیلی حق داری خسته بشی،ببری،عصبی بشی،مادر بودن مخصوصا تو سالهای اولیه زندگی بچه پررررفشار ترین کار دنیاس،اینکه مسئولیت یه موجود خیلی خیلی ضعیف دستت باشه و همیشه دیگه گردنته واقعا سخته اما همیشه به خودت بگو توی هر شرایطی داد بی داد،میدونم سخته به خدا درک میکنم چقدر حالت بده،اما خواهش میکنم از کسی کمک بگیر بچرو بذار پیشش،وقت برای خودت بذار،حتی در این حد که لش کنی و به کارای مورد علاقه خودت برسی

بخاطر شرایطت عصبی شدی سعی کن زیاد فکر نکنی ب مشکلانتت اونا حل میشه مهم بچته واقعا این بچه ها پناهی جز ما ندارن

واس کدوم شهری؟؟؟؟

اینجوری نگو فداتشم ب خاطر مشکلات ناراحتی و غصه داری خدا کمکت کنه سعی کن اینجور وقتا توودلت بگی آروم باش الی شاهان هستا

و اینک بگم بدون اینکه شعار بدم تو بهترین مادر دنیایی برای بچت،این حس هایی که تو داری کاملا حس های یه مادر عادی و درسته که میخواد صدشو بذاره برای بچش❤️🩷،خودتو با تصویر الکی و دروغ مادرای اینستاگرامی مقایسه نکن با تصویر بی عیبی که جامعه از مادر میده،مادر نرمال مادریه که یه وقتایی میبره،یه وقتایی حالش بده،به وقتایی خوشحالترینه،

همه ماها یه روزایی کم میاریم خودتو سرزنش نکن عزیزم.

منم همینم و همیشه عذاب وجدان دارم وقتی بچم آرومه و معصوم نگاهم میکنه😭😭😭

عزیزم کسی هست کمکت کنه؟

سوال های مرتبط

مامان شاهانمون مامان شاهانمون ۱۳ ماهگی
صبونه پسری ک مامانشو ذله کرده😭😭😭😭
تنها چیزی ک خیلی دوسداره و هرچقدر بدم میخوره
ینی از دست شاهان انقدر خستم دلم میخاد برم خودمو گم و گور کنم
مدام جیغ میزنه عصبی شده چیزی میگی بدتر عصبی میشه سرت یجوری جیغ میزنه رگ گلوش باد میکنه
خسته شدمااا انقدر ک لجبار و نق نقو و عصبی شده
هرکی میبینه میگ ب شوخی خیلی سلیطع شدیااا
غیر قابل کنترل شده بیچاره شوهرم شیفت شبه صب از سرکار میره این بچه نمیزاره استراحت کنه انقدر ک جیغ میزنع و گریه میکنه الانم انقدر نق زد ک منو ببر کوچه گرف از صندلی صندلی افتاد روش بازم جیغ زد و گریه ی آن انقدر عصبی شدم قلبم تیر کشید بغلش ک کردم یدونه زدم از پشتش گفتم بسعههه خسته شدممم
بعد پنج دیقه نگذشته پشیمون شدم
بغض دارم گریه ام گرفته
تک و تنها تو شهری ک کسیو‌نداری کمک خیلییی کم اوردم
بچه داری مسئولیت... خونه زندگی
زخمای قلبم...
غصع ی چیو بخورم
ی‌وقت داد میزنم سرش پشیمون میشم ولی واقعا دیگ دست خودم نیست
کسی نیس مث من شده باشه؟
درکم‌میکنید؟