۲۴ پاسخ

سلام عزیزم
تردیدت قابله درکه،

ما این رسم ها رو نداریم ،
یعنی رسم هست که خانواده دختر خرید سیسمونی کنن ولی من گفتم خودم خرید میکنم و هر کسی هر چیزی که دلخواهش بود بگیره نه نمیگیم .

اینکه دعوت کنی یا نه ،
مهم شناختیه که نسبت به خانواده همسرت داری؟
اینکه جدا از بحث خرید سیسمونی رابطه شون با شما چطور بوده؟
احتراما سرجاش بوده ؟
اگر ازشون دعوت نکنی ممکنه ریکشنشون چی باشه ؟

ما خودمون می‌چینیم دوتایی با همسرم
چون سیسمونی رو هم خودمون دوتایی می‌گیریم و خانواده ها چیزی نمی‌گیرن
اصلا این رسم که وسیله سیسمونی رو خانواده دختر می‌گیرن خوشم نمیاد وقتی یه زن و مردی نتونن از پس هزینه های اولیه بچه بربیان به نظرم آمادگی بچه رو ندارن
الان جهاز منو صفر تا صدشو بابام گرفت و همسرم وخانواده اش حتی یدونه ۱۰۰ تومنی خرج چيزي نکردن درحالی که ما رسم داریم حداقل ۵ تا وسیله بزرگ با داماد باشه .
این رسم و رسومات قدیمی چرته و پرته و خوشم نمی‌آد.
وسیله های نی‌نی رو هم ایشالا خودمون دوتایی می‌چینیم و تا دنیا اومدنش هم اتاقش و باز نمی‌کنیم

عزیزم بهشون یه تعارف بزن ،بگو مامان اینا زحمت کشیدن سیسمونی رو اماده کردن میخواییم بچینیم شمام دوست دارین بیایین اتاق بچه رو بچینیم
هیچ وقت بهونه دست کسی نده که بعدا بگن تو بد بودی هیچی نگفتی

عزیزم منم مادرم اینا میخرن ولی رسم
اینکه بیان و باهم بچینیم رو نداریم
😂خودم میخام بچینم والا... چونکه برج پنج بچم میاد دنیا و همزمان با خانه کشی هستش وسایل هم تا اون زمان باز نمیکنم ... با خاهرم اینا ک میان کمک خونه کشی میخام بچینم

من اینقد بهشون رو دادم وخودمو کوچیک کردم ک اجازه هرکاری هرحرفی رو ب خودشون دادن ولی دیگه خودمو گرفتم خودمو سبک نکردم بی احترامی به من وهمسرم شد ک قیدشونو بزنیم چقدم راحت زندگیمونو میکنیم واصلااااا دوس ندارم ی ثانیه کنارمون باشن باعث همه اتفاقات جاریم بود ک خودش داره سزای کارشو میبینه ومیسوزه😅من برا دلخودم زندگی میکنم حریم خصوصی دارم اون پیش خانواده شوهر ومادرشوهر وخواهرشوهر و... شوهرشم خودشو بکشه قصد جدا شدن از پدر مادرش نداره

اگرهمیشه احترام ها رو داشتن و رابطه ی خوبی دارید که
بهتره برای اینکه دلخوری هم پیش نیاد یه تعارف بهشون بزنید،

مثلا ما این موقع قصد چیدمان سیسمونی داریم؛ اگر دوست داشتید تشریف بیارید و این حرفا...

ببین مثلا ما رسم جهاز نشون دادن نداریم من چون تک دخترم جهیزیم خیلی خیلی زیاد بود هرچیزی که فکرشو کنی من ازش چندتاداشتم در حدی که چندتاجعبه رو اصلا باز نکردم گذاشتم انباری چون کابینتام دیگه جا نداشت وقتی جهازمو چیدیم شوهرم خودش گفت بذار زنگ بزنم مادرو خواهرام و زن داداشام بیان ببینن من خیلی مخالف بودم شوهرم گفت مامان و بابات اینقدر زحمت کشیدن بهترینارو خریدن بذار بیان ببینن فردا نگن شاید من تو خرید جهیزیه ب تو کمک کرده باشم منم وقتی بهش فکرکردم دیدم درست میگه مامانم زنگ زد عصرونه دعوتشون کرد وقتی هم اومدن چشماشون ۴تاشده بود درحدی که دخترخواهرشوهرم هرچیو میدید ب مامانش میگفت فلان چیزواسه من خواستی بخری عین مال زندایی بخر
الانم سیسمونی رو مامانم میگه خودم میخوام بخرم قبول نمیکنه من چیزی بگیرم اونم وقتی چیدم میگم بیان ببینن تا چشمشون دربیاد😄😄

والا ما خودمون خریدیم دونه دونه چیدیم مادر شوهرم حتی مشتاق نیست بیاد یه نگاهی ندازه😂

رو نده مادر شوهره من از مهریه و خرج عروسی و و و همرو گفت رسم نداریم بعد دونه به دونشو برای دخترش از دامادشون انتظار داشت و انجام دادن من فقط دختر مردم بودم که برای من رسم نداشتن
حالا ک میگن رسم نداریم نگو اگرم در آینده دیدی دلخور شدن بگو مامان جون بخدا فکر کردم مثل بقیه چیزا اینم رسم ندارین

بنظرم با دل خوش خودت بچین بعدا بگو میدونم رسم ندارینو قدیمی شده ولی ما سیسمونی چیدیم میخواین بیاین ببینین 😏

کاری که نیس عزیزم بچین وقتی چیده شده بگو مامان لطف کردن سیسمونی آوردن دوست داشتید بیاید ببنید...تمام خواس میاد نخواس نمیاد حرفی هم نمیمونه که به من نگفتی و بی احترامی هم نیس جای گلگی هم نمیمونه که خدایی نکرده بعدا بخواد رک شوهرت تاثیر بزاره یا تو بچه دار شدن با خودت مادرت جنگ اعصاب به پا کنه بعضی چیزا رو مدیریت کن تا از احتمالات عواقب بعد پیشگیری کنی عزیزم چون برا بچه دار شدن واقعا ب آرامش نیاز داری ....

بنظر من اگ بعدا میشینه ب حرف زدن ک چیزی براش نگرفتن واینا بهش بگو اگ ن هم ارزش خودتو حفظ کن تا خودت برا خودت ارزش قائل نباشی کسی برات ارزشی نمیزاره ی تعارف خشک میتونی کنی میتونیم ن تازه اگ میدونی میاد واذیتت میکنه وپشتش حرف که بهش گفتم تخت و اینجا بزاره ونزاشت واز این حرفا نمیخواد بگی بگو نمیخواستم زحمتتون بدم وخودت ومامانت با دلخوش بچینید

ولا من مادر ندارم که برام چیزی بخره بابامم بنده خدا داره کمک همسرم میکنه تو قسطایی که کردیم دیگه همسرم گفت خودمون چیزایی که لازمه میخریم چون مستاجریم جامون کمه خواهرام ولی منتظر تعیین جنسیت هستن من چیزی نخواستم ولی گفتن میخریم براش

بهش بگو بیاد اگه چیزی نیاورد فقط اونجا حضور داره نظرازش نپرس فقط از مامانت بپرس که بفهمه اگه خودشم نظری داد و چیزی گفت خودتو بزن به نشنیدن

من حتی مامانمم نگفتم بیاد موقع چیدن😂انقدر ذوق داشتم تا کمد اومد همون شب خواهرم ک مجرده پیشم بود همه چیزو چیدیم
مادر شوهرم فوت شده البته اگه بود هم نمیومد بنده خدا اصلا کاری نداشت باهام سر جهاز هم نیومد کلا دخالت نمیکرد
ولی بنظرم تو بخاطر همسرت هم ک شده بگو بیاد چون اینجوری اون متوجه میشه ک تو برای خودش و مادرش ارزش قائلی
هرچند این رسم سیسمونی توسط خانواده دختر واقعا چرت و مسخرس اما رسمه دیگه کاری نمیشه کرد شما باید خودت از قبل ب همسرت میگفتی همه چیز خودتون دوتا بخرید و از رسم پیروی نکنید
من همین کارو کردم نذاشتم خانوادم چیز زیادی بگیرن خودشون خرد خرد موقع سفر خرید کردن

دیگه بدتر از اصفهان تو رسم و رسوم الکلی نداریم، من نگفتم خودم ریز ریز چیدم، جهازمم خودم چیدم
حرف بقیه هم کلا برام مهم نیست

از منم همینه حتی شوهرم ی دستت دردنکنه به مادرم نگفت ولی مهم نیست منم گفتم دعوتشون نمیکنن برن گمشن

ما ک رسم نداریم کسی بیاد

چرا باید بیاد اصن
منم سیسمونی رو مامانم خریده خودمونم چیدیم کسی که تو خرید سیسمونی کمک نکرده چه نظری میخواد بده؟

والا رسم ما هم اینجوریه من قصد ندارم سیسمونی بچینم به همه خبر بدم که بیایین ولی مامانم میگه بگیربم نهایتا فامیلای نزدیک رو دعوت میکنیم چون مامانم به سیسمونی اونا رفته و وسایل هم گرفته دوما مادرشوهرمنم هنوز چیزی نگرفته حتی یه جفت جوراب تو هم دعوت کن اگه وسایل خرید آورد که هیچ اگه نگرفت هم تو هم کمی باهاش سرد شو بذار بفهمه ناراحتی

وقتی هیچی نمیگیره نگو بیاد 😵‍💫

به نظر من اوقات تلخی نذار به وجود بیاد بگو بهش اومد هیچ نیومدم که تکلیف از تو برداشته شده ما هم رسم سیسمونی چیدن اینا داریم ولی من چون جهاز برونم نگرفته بودم اینم نمیگیرم

والا من یه تعارف بهشون کردم .
خواهرشوهر گفته میاد
حتما مادرشوهرم یه سر میاد همراهش
ولی اجازه دخالت بهشون نده
کمک دادن دسشون درد نکنه ندادن هم نگاه کنن فقط

اگر بیاد دستش درد نکنه اگرم نیاد چیزی نمیگم

سوال های مرتبط

مامان شاهان👼🏻 مامان شاهان👼🏻 هفته سی‌ویکم بارداری
بچه ها یه سوال.بهم کمک کنید تا بهتر تصمیم بگیرم من اصالتم اهل رشتم همه خونوادم اونجان من تازه اومدم تهران .من دلم میخواد تهران زایمان کنم ولی کسی اینجا نیست ازم مراقبت کنه یا باهام بیاد بیمارستان مامانم از شمال میاد ولی یه دختر سه ساله داره بچشو با کی بذاره اگه بیاره اینجا با کی بذارتش اگه نیاره که خوب یه هفته ۱۰ روز بدون مامانم که نمیتونه بمونه .زایملنمم موقع کار کشاورزیه مادرشوهرمم نمیتونه بیاد بجار داره
.اگه برم شمال زایمان کنم خونه مادرشوهرم که نمیتونم بمونم چون گفتم میرن مزرعه بعد دستشوییش بیرونه برا شستن بچع سخته
مامان بابام از هم جدا شدن خونه باباو زن بابامم نمیتونم که بمونم
مامانم و همسزش مزگن بیا خونه ما بمون ولی اونجام راحت نیستم بعد همسرمم کارش اسنجاس برامون سخته از هم دور باشیم .چون خوب باید چند هفته زورتر از زایمان برم دیگه .از اون طرفم دو هفته بمونم بعد برگردم تهران
الان بنظرتون من همینجا زایمان کنم؟ خونه خودم باشم راحتترم
یا برم خونه مامانم؟بدون همسر