یعنی من مامان خوبی نبودم که شیر خودمو ندادم به بچم ؟ یعنی بچم اصلا منو نمیخاد چون شیر ندادم بهش ؟یعنی مامان بی عرضه ام چون گاهی وقتا نمیتونم هم بچه نگه دارم هم خونه مرتب کنم ؟

نمیبخشم آدمایی که این حرفا رو زدن بهم 😭

این مردا همه یه تختشون کمه بعد ما زنا رو مسخره میکنن یه شب نمیتونن جای ما زنا باشن بعد ادعا مردانگیم میکنن کاش میشد یه شب زن بشن ما مرد تا دهنشونو سرویس کنیم ولی حیییف.من که چندسال روحی و جسمی پیرشدم خوشا آنان که شوهری با درک با لا دارن

من شوهرم میگه تو اگه مادر بودی شیر داشتی هر وقت خواستی بری خونه پدرت برو خودم مواظبشم .میگه خونه همیشه شلختس چرا ؟میگه تو خودتو نمیتونی جمع کنی خیییلی دلخون میشم ولی فقط سکوت سکوت سکوت

عزیزم درکت میکنم چون الانم که دختدم ۵ ماهشه بازم دارن بهم ازاین حرفا میزنن .جگرم خون شد از حرفا

عزیزم من سر بچه اولم این حرفا خیلی آزارم میداد ولی سر این دومی خیلی پوست کلفت شدم هرکس هرچی بگه ی جوری غیرمستقیم بهش میفهمونم که واقعا بهش ربطی نداره...بچه اولم شرایطشو نداشتم شیرخشک دادم بچه دومم شرایطشو داشتم شیر خودمو میدم و واقعا با پسر اولم رابطه خیلی خوب و عمیق و صمیمی داریم ربطی ب شیر نداره مهم اینه 9 ماه تو دل تو بوده و نافش از ناف تو بریده شده و گوشت و خونت تو رگاش جریان داره

این فکرارو بریز دور
بچه یه مادر قوی میخواد که با هر حرفی ناراحت نشه
به روی خودت نیار اون بچه از وجود توعه تو بدنیااوردیش نه هیچ کس دیگه

هر کی گفت گه خورد

عزیزم هرکس صلاح خودشو بچشو میدونه نباید برات مهم باشه
چرا نتونستی بدی بچت نگرفت سینتو

منم بچم شیر خشکیه هیچوقت اینو نگو یه مادر شیر خشکی کارش خیلی بیشتره اب جوش بگیر خنک کن شیرو اماده کن تو دل خواب پاشو شیشه بشور حالا یه مدتم خونت بهم ریخته باشه فدا سرت

عزیزم‌ طبیعیه این حس و حالت و ناراحتیت از این حرفا
همه مون خسته ایم از شنیدنشون🤭 فقط به این فک کن که میگذره این روزها و تلاشتو بکن‌ توجهت به حرفاشون کمتر شه البته من خودمم روانی میشدما ولی دارم سعی میکنم بهتر شم

مغز منم دقیقا همینا رو تکرار میکنه همینقدر غمگینم که شیرم رو نخورد همیقدر دلواپس همینقدر خسته