۱۶ پاسخ

همه چیز رو تو مدرسه بلاخره یاد میکیره بچه با بچه فرق میکنه مثلا یکی مامانش شاغله از سن پایین رفته مهدبهتر نقاشی بلده یکی نه ،به خود ماها هم کسی اصلا یاد نداد رفتیم مستقیم کلاس اول ،آلان باز پیش دبستانی هست اونجا مجبور میشه حرف معلمو کوش کنه یاد میکیره نکران نباش،بچها باهم فرق میکنن شاید نقاشی خوب نگشه ولی ممکنه مثلا ریاضی یا املا از دیگرون خوب باشه

زوده اشتباه منو نکن بچم الان کلاس دومه از فارسی املا زده شده
چون خیلی روش فشار میاوردم تا قبل پیش یاد بگیره

عزیزم عجله نکن
یواش یواش
توقع داری زود حرفه ای بشه
هرروز روزی نیم ساعت براش وقت بزار
من با پسرم حروف الفبا رو شروع نکردم
فعلا دارم اعداد یاد میدم بنویسه
تا شماره ۳ یاد گرفته
و اینکه پسرمن مدادگرفتن رو تو مهد یاد گرفته
آروم آروم باید باهاش کارکنی
باید بهش زمان بدی

ناراحت نشو اینو میگم ولی واقعا خیلی خیلی غر میزنی انگار فقط بچه تو اینجوریه عزیزم خب اینو قبول کن که بچت متفاوت فرق میکنه اینا طبیعی که بلد نباشه بپذیر خوب پسرمن بااینکه نزدیک 4سال توانبخشی هم میره هیچی هیچی بلد نیست هرچی خودم کار کردم هیچی باد نگرفت چون اوتیسم داره و تو طیف شدید هرکاری هم بکنم نمیشه تموم شد ورفت

میره مهد یاد میگیره نگران نباش

مگه یادش ندادی؟

گلم صبرتو بیشتر کن
نوشتن و نقاشی کشیدن کاری ندارم
ولی مداد دست گرفتن باهاش حتمااااااا کار کن.بزا فقط خط خطی کنه.ولی مداد دست بگیره
اتفاقا بیشتر بچه ها مداد دست گرفتن بلدن.بره ببینه فقط خودش بلد نیست اعتماد به نفسش پایین میاد

اتفاقا باید برن اونجا ببین بلد نیستن تا ذوق رفتن داشته باشن یاد بگیرن اکثر بچه های که بلد هستن میرن میبینن چیزای تکراری زده میشن هر روز یه بهونه میارن که نرن

خوب بزارش کلاس نقاشی

ببرش توانبخشی

امسال میره پیش۲ دیگه

پسر منم بلد نیست من خودمم یاد ندادم که زده نشه پس امسال پیش دبستانی میره همینارو یاد بگیره دیکه

باهاش تمرین کن یاد میگیره

میره پیش که این چیزارویادبگیره نگرانی نداره که

سلام عزیزم من مهد هم فرستادمش ولی چیزی نمیتونه بنویسه فقط نقاشی می‌کشه خوب طبیعیه هنوز کوچولوعن تو پیش یاد میگیرن

پسرمن علاقه به نقاشی اصلا نداره ولی میگم بیا درس کار کنیم فرار میکنه
ولش کن بره پیش درست میشه

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت