نمایش نگو نمیشه
داستان بر اساس حکایت های قدیمی هست. (زمان کودکی ما)
قصه بچه موشیه که، دمش کنده میشه و یه سفری رو شروع میکنه، تا بتونه دمش رو بدوزه.
نمایش موزیکال و شاده. اما یه جاهایی در حد یکی دو دقیقه غصه خوردن بچه موش رو نشون میده که از نظر من اصلا چیز بدی نیست. ولی میدیدم که بعضی بچه ها، از جمله دختر من، بغضشون می‌گرفت که البته سریع جو رو عوض میکردن که باز هم میگم چیز بدی نیست و لازمه بچه ها آشنا بشن.
نمایش برای بالای ۲ ساله ولی به نظر من زیر ۴ سال حوصلشون ممکنه سر بره چون کمی روند داستان طولانیه. زمانش رو نوشته ۴۵ دقیقه، ولی دیروز که ما رفتیم حدودا ۱ ساعتی شد. ضمن اینکه شخصیت های متعدد داره و همین ممکنه باعث به هم خوردن تمرکز و یا گیج شدن بچه های زیر ۴ سال بشه.
بازیگران بسیار هنرمندانه اجرا و عروسک گردانی کردن.
از لباسهای رنگارنگ، عروسک های جذاب و دکور سازی ساده ولی متعدد، استفاده کرده بودن.
محتوای پیام نمایش به نظرم این بود که وقتی برات مشکلی پیش میاد، میتونی با صبر و حوصله و پشتکار از بین ببری و حلشون کنی.

اجرای نمایش در فرهنگسرای شفق در خیابان یوسف اباد هست.
متاسفانه امروز اجرای پایانیشونه. ساعت ۵ و نیم. امیدوارم که باز هم تمدید بشه.
میتونید از تیوال، بلیت تهیه کنید.
در کل نمایش خوب و جذابیه و میتونه در کنار خانواده یه خاطره ی خوشگل برای بچه ها ثبت کنه😍😍😍😍😍

تصویر
۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
کتاب مهربان باش
از نشر پرتقال
محتوای این کتاب اینه که اصلا مهربون بودن یعنی چی؟

واقعا یعنی چی؟ اگر از شما بپرسن میدونید چی باید بگید؟
واقعیت اینه که از بچگی توی ذهن ما اینو ثبت و ضبط کردن که مهربون بودن یعنی کمک کردن. حالا این کمک کردن به چه قیمتی هست؟ به قیمت روح و روان ما! یعنی چجوری؟ ما اکثرمون مهربون نیستیم! وقتی با خود خودتون خلوت کنید میبینید بیشتر جاهایی که مهربونی کردید در واقع دلتون نمیخواسته! از خودتون گذشتید و در حق بقیه مهربونی کردید. این از خودگذشتگی اغلب از سر اجبار بوده تا خواسته ی دل!
در واقع ماها خودمون رو قربانی میکنیم و مهربونی میکنیم. چرا؟ چون فکر میکنیم زشته! الان میگن عجب آدمیه ها.
دقت کنید تو فرهنگ ما به هرکسی که بیشتر از خودش میگذره و خواسته های خودش رو قربانی دیگران میکنه میگن آخی فلانی خیلی مهربونه!
در اصل مهم اینه بچه هامون یاد بگیرن که خواسته های خودت مهمن ولی در کنار توجه به خواسته ی خودت، بقیه رو هم در نظر بگیر. لزومی نداره خودتو قربانی کنی ولی برای دیگران ارزش قائل باش. این دو تارو در کنار هم مدیریت کن.
داستان کتاب از این قراره که دختر بچه ای توی کلاس بابت اتفاقی، مورد تمسخر قرار میگیره و شخصیت اصلی تلاش می‌کنه باهاش ارتباط بگیره جوریکه اون بچه حس ترحم نگیره. و شخصیت اصلی در لا به لای تلاشش برای مهربون بودن ، اون رو توی مثال های مختلف توضیح میده.
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
کتاب بابام بلد نیست
از نشر نردبان
ای کسانی که مثل من، به پدر محترم اونقدر یادآوری میکنید هر چیزی رو که دلبندتون فکر می‌کنه پدر جان هیچی بلد نیست! در نتیجه همه کارشو از مامان میخواد🙆🏻‍♀️🙆🏻‍♀️ باشد که همزمان با خوندن این کتاب و دست برداشتن از کارمان، دلبندمان بابت انجام روتینش به پدر اعتماد بِنُماید 😂😂😂😂
تئوری خوب بلدماااااا اما امان از قسمت عملی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😂😂
مطمئنا همتون خواه ناخواه ازین کارا کردید. مثلا پدر و فرزند میان برن بیرون، ناخودآگاه ما: کلاهشو حواست باشه سرش کنی، مواظب باش باد نخوره! ببین داری با دوچرخه میبریش مواظب ماشینا باش.
یا مثلا از پدر چیزی میخواد و اون انجام نمیده. ماها خودمونو قهرمان میکنیم: بده من مامان! بیا با من بازی کن! بابا الان نمیتونه (و مثال هایی از این دست)
این کتاب از زبان و دید یه کودک نوشته شده درباره کارهایی که باباش بلد نیست انجام بده. در اصل تو این کتاب میخواد به بچه ها یادآوری کنه که خیلی کارها هست که پدرها یا مادرها نمیتونن انجام بدن یا بلد نیستن ولی خیلی از کارهای مهم و بزرگسالانه رو بلده و به خوبی از پسشون برمیاد. مثل حمایت کردن و عشق ورزیدن. زبان داستان طنزه و باعث میشه بچه ها با کتاب ارتباط بگیرن.
بعضی جاهای کتاب رو اگر دوست ندارید یا حس میکنید جالب نیست رو حتما تغییر بدید