۵ پاسخ

شعرایی که تو گوگل هست بگیر باش در مورد جیش وپی پی مثلا وقتی پی پی می کنه خیلی زود کن دست بزن براش هورا کن هر چی که دوست داره بگو برات می گیرم یا کادو یا پارک بردن یا هر چیز دیگه بعد چیزایی بهش بده که شکمشون رون کنه یبوست نگیره ایشالله که هر چی زودتر به نتیجه برسی

پسر منم دو سال وهفت ماهش بود خیلی ترسو تا الان که ۲۰ روزی میشه از پوشک گرفتم جیش کردنشو ندیده بودم خیلی استرس وترس داشت اوایلش فقط تا نی تونی تشویق کن قربون صدقش برو اینا جواب می ده براش کادو بگیر خیلی باید با زبون وناز گردن وتشویق باشه من اینطوری جواب گرفتم با جایزه وتشویق فقط حوصله کن خیلی سخته تو این شرایط

پسر دوستم اینجور بود فقط سپرد به گذر زمان تا درست شد

عزیزم اصولش اینه که باید از سه تا شش ماه قبل بچه رو به مرور از لحاظ روانی آماده کنید برای این کار با بازی و کتاب خوندن و قصه گفتن راجعبه دستشویی کردن و کم کم بچه باید با محیط دسشوویی اشنا بشه و زمانی اقدام کنید که کاملا آمادگی داشته باشه...
الانم در غالب بازی و شعر برای پی پی شاید بتونید کمکش کنید
ولی بهتره کمک حرفه ای بگیرید از مشاور کودک
اگر این مشکل ریشه ای حل نشه بعدا بزرگ بشه دچار یبوست مزمن میشه چون الان از پی پی کردن میترسه..

عزیزم پسرت نزدیک ۳سالشه بارداری؟زایمان قبلیت چی بود؟

سوال های مرتبط

مامان دیارولیا♥ مامان دیارولیا♥ هفته سی‌وسوم بارداری
تجربه از پوشک گرفتن
امیدوارم ب درد کسی بخوره
اول اینکه صبر داشته باشین و وقتی خواستین اقدام کنین اصلا بچه رو دعوا نکنین ک از دستشویی رفتن برا خودش غول میسازه
دوما بچه خودش امادگی داشته باشه مثلا من پسرم پوشکاشو همش در میاورد و اینکه من وقتی اقدام کردم تا یک هفته هیچ جا نرفتم چون پوشک رو یک دفعه از پسرم گرفتم نمیخاستم ریسک کنم و جایی برم پسرم اگه خطا میکرد شاید من عصبانی میشدم و اذیت میشد پس تا یک هفته ده روز فقط با شوهرم میرفتیم تو ماشین در حد نیم ساعت دور میزدیم و من رنگ انگشتی برای پی پی و سبد خوراکی برای دستشویی داشتم ولی بچمو شرطی نکرده بودم هر دفعه ک خودش میگفت جیش و واقعا جیش میکرد یه خوراکی از سبد انتخاب میکرد و با این روش خداروشکر خطا اصلا نداشت و برای پی پی هم من اول براش این داستانو تعریف کردم ک پی پی تو شکمت وقتی دلشون برا مامانشون تنگ میشه بهت میگن ک ما پی پی داریم و تو باید اونا رو ببری دستشویی پیش مامانشون و اگه نبری تو شکمت گریه میکنن و تو دل درد میشی و هر بار ک میرفتیم دستشویی و پی پی میکرد اجازه میدادم با رنگ انگشتیاش بازی کنه و این باعث شد ب عشق بازی و نگرانی پی پی هاش برای جدایی از مامانشون دستشویی بره و خطا نداشته باشه. تقریبا این سبک دستشویی یک هفته انجام دادم و کم کم سبد خوراکی و رنگ انگشتیا رو کم کردم و الان دو سه ماهی هس از پوشک گرفتم و حتی دو بار مسافرت طولانیم رفتیم خطا نداش♥♥
مامان غزل &نفس💕 مامان غزل &نفس💕 روزهای ابتدایی تولد
مامان حدیث و حسام مامان حدیث و حسام هفته سی‌ونهم بارداری