۱۰ پاسخ

منم‌تو این‌وضعیتم

قبل خواب بازی های هیجانی نکنه که انرژیش تجدید بشه.از ۸شب برقا رو کم کن خونه به تاریکی بره.تلوزیون خاموش باشه .
براش روتین درست کن.مثلا مسواک قبل خواب یا لالایی یا ماساژ.اگه میدونی سیره.دیگه نه آب بیار نه غذا.فقط بگو وقت خوابه.باید بخوابیم.لامپ و به هیچ وجه روشن نکن و وقتی رفتی تو رختخواب دیگه بلند نشو.
راجب آب خواستنم تو تاپیکات دیدم دلت نسوزه وقتی همش آب و میریزه بهش نده.چند بار ندی از سرش میفته.
راجب یه سری چیزا یبار توضیح بده مثلا احساس نیاز بدن به گرسنگی یا تشنگی احساس خواب.نشونه های خواب .خودت خمیازه بکش و چشمتو بمال بگو نشونه خوابم اومده باید بخوابم.خودشم خمیازه کشید فوری بگو نشونه خوابت اومده.

بچه ی خودش میخابه قبلن کنارش دراز میکشیدم لالایی میخوندم الان میگه برو اونم نخون واقعا آدم شاخ در میاره ولز قبل ا. خواب باید نیم ساعت نق بزنه بعد میره تو جاش میخابه

بچه منم رو‌پا می‌خوابه اما زیاد رو‌پا نمی‌مونه و‌زود خوابش میبره

دیفن مگه برا گلو درد نیست موقه سرما خوردگی میدن نه برا خواب 🫠

دختر منم هنوز رو پا میخوابه هنوز نتونستم جدا بخوابونمش

بچه که خودش بلد نیست باید آموزشش بدی تا کم کم بتونه خودش بخوابه

ببین عزیزم جا بنداز خودت دراز بکش چشمات هم ببند بزار برای خودش بچرخه راه بره تا یه جا خوابش ببره الان آرمین دقیقا یک ساعت طول میده شب ها تا خودش بخوابه اوایل کلافه میشدم ولی دیگه عادت کردم

چون بچه های ابجیام جلو تلویزیون خابشون میبره

تلویزیون نمیبینه؟ که جلو اون بخابه‌
یا براش تاب بگیر شاید توش گیج بشه بخابه

سوال های مرتبط

مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۳ سالگی
امروز کلی اتفاق عجیب و پر از دلهره و استرس واسم افتاد طوری ک پریود شدم از استرس زیاد

اولی چند تا لباس برا دخترم بود گفتم نندازم ماشین قاطی لباسا رنگ پس میدن بردم حموم با دست بشورم

دیدم صدایی از دخترم بلند نمیشه صداش زدم چند بار جواب ندا د
رفتم دیدم در کمد(چند تا عروسک و اسباب بازی گذاشتم تو اون کمد ) بازه دخترم سرش گذاشته وسط کمد دراز افتاده چشماشم بسته
یا امام حسین فکر کردم خورده زمین بیهوش شده دور از جونش ....چشام سیاهی رفت جیغ میزدم و خودمو میزدم و طفلی دخترم خواب بود بیدارشد کلی از ترس گریه کرد

بعدش رفتم خونه همسایه از تو باغشون سبزی شنبلیله اورده بود همه میخریدن منم رفتم خریدم خبر مرگم
همه گفتن عه دخترت چ بزرگ شده موهاشو چ فره چ ناز حرف میزنه
اومدم تو حیاط بچم جوری افتاد دماغ و دهنش پر خون شد اینقدر جیغ زد و گریه کرد

بهونه بهونه و گریه ک زنگ بزن ب بابا (شوهرم شهر دیگس واسه کارش )
عکسشو فرستادم واسه شوهرم تا سین کرد سریع زنگ زد

زهرا بچم چی شده تو رو خدا بگو بغض کرده بود بچمم صدای باباشو شنید وای خدا داغ دلش تازه شد گریه گریه شوهرمم صداش میلرزید ....

فیلم هندیش کردن پدر و دختر

چقدر مادربودن سخته بخدا

وقتی دخترم خواب بود و فکر کردم افتاده اون لحظه انگار قلبم از جا کنده شد

خدا خودش ب داد دل مادرایی برسه ک بچه از دست میدن فقط خداست ک صبرشون میده واقعا