۱۰ پاسخ

خداحفظش کنه عزیزم❤️
بنده ی برگزیده ی خدایی😁

دختر من وقتی میخاد بخوابه باید منو بغل کنه دستاشو بندازه دور گردنم ک بخابع

پسر است دیگر

خدا حفظش کنه عزیزم دقیقامثل دختر من هرجا و هروقت خوابش بیاد میخوابه نفهمیدم چه جوری از شیر و پستونک گرفته شد اصلا اذیت نکرد راه رفتنش دندون درآوردنش

ماشالله براش عزیزم خداروشکر کن گلم بنظرم دیگه این جایی نگو چشم نخوره خدایی نکرده

😍😍😍👏👏👏👏👏❤️❤️

یکی از نعمتهای خدا نصیبت شده برو خداروشکر کن من تا همین لحظه پسرم رو پام دارم تکون میدم بخوابه دیگه پا برام نمونده

تو بنده ی برتر خدایی

اینجاس ک میگن بچه داری شانسیه بچه منم مستقل اما بغلی نق نقو وابسته انقد اذیتم کرده ک نگم

خدا واسش حفظش کنه اینک عالیه

خداروشکر 💜

سوال های مرتبط

مامان پرنس های من مامان پرنس های من ۲ سالگی
یادمه۱۷ سال پیش روز عاشورا بود روزی که ب دنیا اومد و تو بغلم گذاشتنش انگار یه تیکه از قلبم جدا شد از بدنم و تو سینش میتپید، وجودش و حس میکردم وقتی با اون چشای درشت و سبزش بهم خیره میشد میخاستم از خوشی بمیرم یع پسر تپل و سفید و چش رنگی که بعد از شیش ماهگی تا سه سالگی عکسش رو بیلبورد های شهر بود دیگه بعد اون پاش شکست و مامانم نزاشت ببرمش سمت مدلینگ گفت چش میزنن بچمو ، الان که نگاش میکنم مردی شده واسه خودش پشت لبش سبز شده قدش بلند شده من تو بغلش گم میشم 🥹 مسئولیت پذیر و دلسوز با اینکه تو شرایط مالی خوبی هستیم تصمیم گرفته که کار کنه هرچی میگم نمیخام اذیت بشی میگه میخام رو پای خودم باشم با پدرش در میون گذاشته یه جای آشنا میره سر کار ماهی ۱۲ تومن شبا که میاد از خستگی بیهوش میشه و صبا با ذوق میپره میره فک کردم بعد چند روز خسته بشه از سرش میفته اما فک کنم اشتباه کردم وقتی صبا میره قلبم میگیره ب نبودش عادت ندارم شاهان کل روز بهونش و میگیره و اینقد میگه داداش دیونم میکنه بزرگ شدن و مرد شدن پسرامون زودتر از چیزی که فک کنیم اتفاق میفته واقعا دلم نمیخاد ازم جدا بشه دلم میگیره خونه نیست 😔 فقط میگم‌خدایا پسرم و ب تو سپردم پسرم علمدار هیئت حسینته خودت نگهدارش باش❤️