۱۵ پاسخ

اره طبیعیه خیلی درد داره🥲🥺🥺👍🏻

نه برای من نیومدن همون اتاق عمل انجام داده بود دکتر

منو همون تو اتاق عمل دادن .دیگه تا شبم پرستار یه بار اومد چک کرد رحممو یه کوچولو فقط فشار داد رفت

آره طبیعیه
خیلی مهمه این ماساژ

اره طبیعیه البته من خون ریزیم زیاد بود ۸.۹بار فشار دادن

ازشون بپرس شاید برات خوبه من یادمه زن داداش منم چندبار براش انجام دادن

دردش درسته حیلی زیاده ولی به نفع خودنه

واسه من ٥ بار انجام دادن😵‍💫

برای من یبار توی ریکاوری کردن یبارم توی بخش که خیلی درد داشت

مال من جوری شکمم رو توی اتاق عمل پاک کرده بودن و فشار داده بودن خونریزی هم زیاد نداشتم کمتر از همیشه هم داشتم هنوزم دارم ولی کم هس

برا من نیومدن دکتر توی اتاق عمل انجام داده بود

برو خدارو شکر کن دارن رحم رو ماساژ میدن که برگرده سرجای قبلی اگه مث من دست به شکمت نزنن چی؟؟

عزیزم شاید خونریزیت زیاده
من خونریزیم زیاد بود
هی چک میکردن منو

کدوم بیمارستانی ؟!
دکترت کی بود ؟!

آره طبیعیه منم تا فرداش که مرخص شدم همش داشتن ماساژ رحمی میدادن
گفتن ظاهرا واسه بعضیا دو ساعت یه بار هم انجام میدیم حتی !

اره عزیزم طبیعیه ولی تو اتاق عمل باید ماساژ میدادن تموم میشدد که برا تورو ظاهرا انجام ندادن

سوال های مرتبط

مامان آراد💙 مامان آراد💙 ۲ ماهگی
تجربه سزارین قسمت ۳
چشمامو باز کردم توی ریکاوری .همه چیز خوب بود. دردی حس نمی‌کردم و پاهام کامل سنگین بود . ساعت تقریبا دوازده بود .(پسرم ۱۰:۵۵ به دنیا اومده بود )
گفتن کی پمپ درد میخواد من از اونجایی که شنیده بودم درد سزارین با شیاف قابل تحمله اولش گفتم نمی‌خوام
کم کم دیدم دردهام شروع شد و نگران شدم گفتم منم پمپ درد می‌خوام . چیزی نگذشت یه نفر اومد گفت باید رحمتو ماساژ بدم و شکممو محکم فشار داد و نمیتونم بگم چقدر درد داشت و بعد از اون ماساژ دردم خیلی شدیدتر شد و فقط ناله میکردم
از شدت درد خودمو سفت گرفته بودم کل بدنمو منقبض گرفته بودم.افتاده بودم روی لرز شدید و فکر میکردم طبیعیه و از درد و ترس هست ولی وقتی بهشون گفتم سرعت سرمم رو کمتر کردن و شاید هم آمپولی چیزی زدن نمیدونم هرچی بود لرزم بهتر شد.
کم کم پام رو میتونستم تکون بدم و باید منتقل میکردن بخش
ولی بخش شلوغ بود و اتاق خالی نبود باید منتظر میموندیم تا اونا مرخص بشن
پمپ دردمو وصل کردن و گفتن هر بار بعد از ماساژ رحم دکمه رو فشار بدیم .
یه بار دیگه هم اومدن ماساژ رحمی دادن این بار هم بدتر از قبل درد گرفت هر بار یکی بهم نزدیک می‌شد میترسیدم که بیاد و شکممو فشار بده🤦
بی حسی کامل رفته بود و درد شدیدی داشتم
تقریبا ساعت سه شده بود
پمپ درد و سرم و دستگاه ها رو جدا کردن تا آماده باشیم بیان ما رو ببرن.
از اونجایی که پمپ درد رو جدا کرده بودن و تا اومدن منو ببرن حدودا نیم ساعتی طول کشید خیلییی دردم زیاد شده بود و فقط اشک میریختم از درد و ناله میکردم.
از اتاق عمل که اوردنم بیرون همه خانواده اومدن دورم .شوهرم عکس آراد رو نشونم داد داشتم از درد اشک میریختم ولی تا چشمم به لپ هاش افتاد خندم گرفت و دلم درد گرفت فهمیدم نمیتونم بخندم...