۶ پاسخ

هیچی
خونسردی و بی خیالی به گریه هاش

بنظر من باید قبل ازینکه میبریش باهاش اتمام حجت کنی که بریم یکساعت بازی کن برگردیم ،۵۰دقیقه که گذشت بهش یادآوری کن ۱۰دقیقه دیگه میریم که بستنی بخریم یاابمیوه بخوریم یا هر کاری که براش هیجان انگیز باشه پیشنهاد بده استقبال می‌کنه باید به زبون بگیریش تا نرم بشه

برای بیرون اومدن از خانه بازی به برنامه هیجان انگیز پیشنهاد بده
مثلا‌ من به دخترم بگم بریم بستنی بخریم یا بریم تلویزیون ببینیم بدون جنگ و خونریزی میاد
ولی در نهایت اگه گریه کنه باهاش همدردی میکنم و میگم میدونم ناراحتی و اینا ولی باید بریم اگه گریه و زاری هم کنه دیگه توجه نمیکنم
چند بار گریه کنن به خواسته اشون نرسن دیگه گریه نمیکنن

سلام، بعضی وقتا پسر منم دقیقا اینطوری میکنه بی محلش میکنیم یا با گوشی سرگرم

سلام عزیزم درخواست میدی

همدردیم

سوال های مرتبط

مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۳ سالگی
امروز کلی اتفاق عجیب و پر از دلهره و استرس واسم افتاد طوری ک پریود شدم از استرس زیاد

اولی چند تا لباس برا دخترم بود گفتم نندازم ماشین قاطی لباسا رنگ پس میدن بردم حموم با دست بشورم

دیدم صدایی از دخترم بلند نمیشه صداش زدم چند بار جواب ندا د
رفتم دیدم در کمد(چند تا عروسک و اسباب بازی گذاشتم تو اون کمد ) بازه دخترم سرش گذاشته وسط کمد دراز افتاده چشماشم بسته
یا امام حسین فکر کردم خورده زمین بیهوش شده دور از جونش ....چشام سیاهی رفت جیغ میزدم و خودمو میزدم و طفلی دخترم خواب بود بیدارشد کلی از ترس گریه کرد

بعدش رفتم خونه همسایه از تو باغشون سبزی شنبلیله اورده بود همه میخریدن منم رفتم خریدم خبر مرگم
همه گفتن عه دخترت چ بزرگ شده موهاشو چ فره چ ناز حرف میزنه
اومدم تو حیاط بچم جوری افتاد دماغ و دهنش پر خون شد اینقدر جیغ زد و گریه کرد

بهونه بهونه و گریه ک زنگ بزن ب بابا (شوهرم شهر دیگس واسه کارش )
عکسشو فرستادم واسه شوهرم تا سین کرد سریع زنگ زد

زهرا بچم چی شده تو رو خدا بگو بغض کرده بود بچمم صدای باباشو شنید وای خدا داغ دلش تازه شد گریه گریه شوهرمم صداش میلرزید ....

فیلم هندیش کردن پدر و دختر

چقدر مادربودن سخته بخدا

وقتی دخترم خواب بود و فکر کردم افتاده اون لحظه انگار قلبم از جا کنده شد

خدا خودش ب داد دل مادرایی برسه ک بچه از دست میدن فقط خداست ک صبرشون میده واقعا