۱۵ پاسخ

بنظرم صددرصد کارتو ادامه بده .
مطمین باش اینکه همش خونه داری کنی در کنارش کارت حالتو بهتر می‌کنه دخترتم بزرگه بزارش مهد حداقلش دستت تو جیب خودته راحت برا خودت و بچت خرید میکنی .
سه سال از شغلت گذشتی دیگه

ول کن بابا حوصله داری اگه نیاز مالی واقعا نداری کار میخوای چیکار بچه داری و خونه داری خودش از هزار تا کاره بیرون سخته.

من برگشتم سر کار با همه سختیام،غربت و دوقلو و....
چون دیدم مادرشوهرم همیشه حس قربانی شدن داشت
مامانمم همینطور
حس کردم بچه هام یه مادری داشته باشن که حالش خوب باشه خیلی بهتره،استقلال و....
ولی خب میدونیکه خیلییییی سخته

عزیزم من توسازمان اب بودم کارشناسی ارشد دارم، قرارشد رسمی بشم رفتم استعفا دادم به خاطر ازدواج و بارداری دوقلویی،چقد پروژه انجام دادم، چقد مقاله نوشتم واسه ادامه تحصیلم بعدش توخونه موندم، تمام دوستام همه شاغلن و موقعیت اجتماعی خودشونو دارن ولی به من به چشم زن خانه دار نگاه میکنن، دائم یه استرسی همراهمه که اینکارو کردم، صدالبته اینکه خانه داری خیلی سخت تره و بچه هامم نیازبه مراقبت دارن ولی خب من خیلی زحمت کشیدم و خیلی راحت ازدستش دادم، بدون کنکور رفتم دانشگاه، توخوارزمی بودم و نفراول استعداد درخشان بودم، پیش خودم گفتم بچه هام هم ارامش میخوان، هم مراقبت، اگه سرکارم برم به غیر اینه واسه اسایش اونا باشه، وقتی ازتنهایی بخواد یه بلایی سرشون بیاد به خاطر کوتاهی من، اون موقع جای هیچ جبرانی نیست، چون هیچکس به جزیه مادرنمیتونه خوب ازبچه هاش مرتقبت کنه، نه پرستارنه مهد، حالا بزرگترشدن یه فکری میکنیم فعلا بچه ها نیازبه مراقبت دازن

منی ک شاغلم ، صبر میکردم دخترم بزرگ تر بشه بعد برمیگشتم سر کار .

من الان میرم سر کار پشیمونم بهترین زمانی که میتونم پیشش باشم و باهاش وقت بگذرونیم نیستم ،یه روز که خونم همون خیلی خوشحال هم من به نظرم کار خوبی کردی،میتونی کلاسی چیزی بری که سر گرم بشی
من الان می‌خوام انصراف بدم هم بخاطر دخترم چون میگه دوست ندارم بری سر کار پیش من باش هم اینکه دوباره باردارم
بنظرم آرامش الان بچه از همه چی مهم تره من مجبورم صبح زود بیارمش خونه مامانم بچم خواب سیر نمیره

اینکه تو اجتماع باشی خیلی عالیه واقعا.
ولی خب شما دارید میگید کارتون ساعت زماتی نشخصی نظم خاصی ندلشت.
خودتون بعد از کار انرژی رسیدگی به بچه و بقیه کارتون رو ندارید. نیاز مالی هم که ندارید. یه بچه دیگه هم میخوایید همشو بذاری کنار هم فعلا کنار گذاشتن کار بهتره.
حداقل اگر ساعت کارش مشخص و ثابت بود مثلا صبح تا ساعت یک و دو عصر میشد بچه رو بذاری ولی نامنظم نه واقعا

شغلت خیلی سخته واقعا با بچه کوچیک تایم ثابت نداری آخه باید بزاری پیش شخص اونم کسی که راحت باشی هرتایم بری و بیای
منم کار میکردم برای خودم حسابدار بودم یه تایم کارمند قراردادی تامین اجتماعی
اما خوب الان مستقل نیستم
اما اون آرامش بچه هام هست اگر بدونی چقدر سخت بود پسرمو جابه جا میکرد خیلی سخت سرما گرما بارون برف خیلی چیزای دیگه

منم شاغل بود
مرخصی زایمان
بعد هم بیمه بیکاری رفتم
دیگه هم شوهرم نمیراره برم سرکار
خونه نشینی خیلی سخته

من که به خاطر پسرم سرکار نمیرم
از تو بارداری که استراحت مطلق شدم دیگه خونه نشین شدم
به خاطر بچه م نمیخوام برم چون نمیخوام با تربیت هتی بقیه بزرگ شه
اما هزار بار مطمئنم بعدا پشیمون میشم. شاید سالها بعد
چون سنم هم بالاس و دیگع چند سال دیگه جایی استخدام نمیکنن

منم میخوام استقلال مالی داشته باشم همسرم اجازه نمیده کار کنم.هر کسی دوس داره مستقل باشه دستش تو جیب کسی نباشه

منم شاغل بودم از زمان بارداری نشستم تو خونه تا الان بچه هام همسن سلین جان هستن حالا از فروردین گذاشتم مهد برگشتم به کارم وخیلی راضیم هم واسه بچه ها عالیه همو خودم تنها مشکلم مریضی بوه هاس که هی زود زود مریض میشن

من شاغلم
ولی از خدامه دیگ سرکار نرم ولی نمیشه
تا چند ماه دیگ مرخصی دارم بعدش باید برم

منم از کارم گذشتم روز به روز حالم بدتر میشه بچه ها بزرگ میشن نیاز هاشون هم بزرگتر ، اتفاقا یه جایی خوندم بچه هایی که مادران شاغل دارن موفق تر هستن ،

سرکار واسه زن خیلی خوبه خیلی منم شاغل بودم ولی چقدر اونوقت ها عزت نفس داشتم مهم همین ۳ الی ۴ ساله پیش بچت باشی بچه باید ازاین سن بره تو اجتماع

سوال های مرتبط