یعنی کی میخواد همه چی رو روال بیوفته
از این ک هر روز صیح زود از خواب این بچه بیدارم میکنه خسته شدم
همیشه عصبیم،همیشه سردرد دارم ،یعنی کل روزمو بهم میریزه یکبار نمیشه من صبح با آرامش چشم از خواب باز کنم ،شبا ک ۱۰ ۱۱ میخوابه من باید ظرفارو بشورم ،یکم مرتب کنم خونرو بیهوش میشم ،چون بعدظهرا وقت خوابیدن ندارم، صبح هم ک دیگه بین ۷ تا۸ بیداره ،یا جیش داده ،یا گشنشه،یا کارتون میخواد ،یا بازی میخواد ،یا الکی جیع و داد میکشه ،موهامو میکشه ،میره آب باز میکنه لباسشو خیس میکنه،الان مجبور شدم بزنمش ،انقد ک روانیم کرده، یعنی با هرلحنی میگم آرشاوین بیا لباستو عوض کنم نمیاد ک نمیاد اولش با ناز و آرامش یکم بعد تند اصلا گوش نیمده حالا اگه باباش بود عین فرفر سریع میومد ،
احساس میکنم باید ی مدت جایی باشم دور از بچه و شوهر، وگرن زود نابود میشم، همیشه هم مثل افسرده هام حوصله جواب دادن تلفن ندارم حوصله صحبت طولانی ندارم منی ک عاشق گردش بودم ۱روز نمیتونستم تو خونه بمونم اصلا دلم نمیخواد پامو تو حیاط بزارم چ برسه بیرون،
بعضی وقتا میگم ناشکریه خدا بهم بچه و همسر سالم داده ناشکر نباشه اما گاهی میبینم دیگه خودمی وجود نداره چون صدمو گذاشتم تو زندگی ولی ب چشم نمیاد، یعنی شبا با درد پا کمرو گردن میخوابم صبحا هم با این دردا از خواب بیدار میشم 😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨

۱۱ پاسخ

عزیزم خسته ای . هر طور شده از لحاظ روحی بخودت برس وگنه نابود میشی افسرده میشی
ولی خودمم‌نمیدونم باید چیکار‌کنی ولی حتمن بخودت فرصت بده

چرا نمیذاریش مهد کودک دیگه سن مهدشونه نمیشه تو خونه نگهشون داشت پسر من از وقتی میره زندگی حیلی رواله وقتم مال خودم لذت داره

واقعا .بچه داری کار ۲۴ ساعتس وقتی برای خود آدم نمی‌مونه پسر منم وابستگیش بمن زیاده همیشه با منه حتی جدیدا تو خوابم صدام میکنه برم پیشش بخوابم گاهی کمخوابیا منو از پا در میاره با ارامبخشا زندم🤪

عزیزم شبطونی و قد بازی بخاطر سنشونه ۳سالگی سن حساسیه اکثر بچه ها همینن پس من چی بای پسر سه ساله خیلی شیطون و لجباز تازه باردارم هستم .بکم صبوری کن عزیزم

عزیزدلم..الهی خدا بهت تن سالم و آرامش خاطر بده...کاش می‌توانستم بیام یع روز کوچولوتو نگه دارم که شما استراحت کنی...ولی چه کنم که اژدهای منو هیشکی گردن نمیگیره ...کاش این روزها زودتر بگذره وبقول قدیمیا کمی عقل رس بشن وباخودشون مشغول بشن وشما وقت آزاد بیشتری داشته باشی...بوس بع دستای خستت💋💋💋♥️♥️♥️♥️🌹🌹🌹

اون بچه گناهی نداره سنی ه که باید همش بازی کنه،پدر و مادر باید کارهارو تقسیم کنن یکی دو ساعت شوهرت نگهش داره ،بری به خودت برسی ،بچه ت باید بره یه کلاسی سرگرم بشه همه اینایی که گفتی طبیعیه اصلا بچه تو این سن نباید تو خونه بمونه،وقتی انرژیش تخلیه نشه همینه دیگه،خانه بازی ببرش،پارک ببرش برای خودت برنامه بریز چجوری سرگرمش کنی ،تورو خدا نزنش گناه داره خب اون که تقصیری نداره

میفهمم چی میگه بچه منم همینه ولی طبیعیه همه اینا ک گفتی اقتضای سنشه .با بازی و مسابقه مثلا بگو هرکی زودتر لباسشو عوض کنه برنده میشه یا میتونه بستنی بخوره .بازم اگر نشد بیخیالی طی کن بذار لباسش کثیف بمونه اصلا ‌.با بچه ی لجباز فقط باید بیخیالی طی کرد.
اگر میتونی شبا که شوهرت میاد هفته ای یه شب دو شب برو پیاده روی کن بادی به کله بخوره آدم حالش بهتر میشه

ظرفتاو بزار همون صبح بشور تو هم کنار بچت بخواب منم همینکار میکنم چون واقعا کشش ندارم دخترمم صبحا ۸ بیداره

بخدا منم عین کلفت صبح تا شب دارم جمع و جور میکنم ولی حیفه این روزا هم میگذره کم تر سخت بگیر من همش میگم یهو یکی بیاد خونم آبروم می‌ره ولی خب وقت می‌زارم در روز شده یکساعت با لاوین بازی کنم یا بریم تو حیاط یا پارک بریم گناه دارن حوصلشون سر می‌ره تا کارتون میبینه بدو کارای واجبو بکن من فوری اونموقع ناهار یا شام می‌زارم

تجربه ثابت کرده هرچی بیخیال تر آرامش خودت بیشتر .... اون لحظه نمیزارع لباس عوض کنی لباسش کثیفه ولش کن هیچی نمیشه بزار یکساعت بعد بگو عوض کن تمیز باشی من گاهی الکی میگم نکنه مهمون بیاد بعد میگن لاوین چقد شلخته شده

بعضی وقتا آدم یه روز در هفته رو نیاز داره تنها باشه اما دیگه نی اینوموضوع☹

سوال های مرتبط

مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز کلی سوال دارم در مورد بچه های همسن پسرمن اول اینکه ایا شما مغازه یا فروشگاه میرید بچه هاتون مثل پسر من اینورو اونور میرن یجا بند نمیشن باید همش دنبالش بدوأم و با غریبه ها زود جوش میخوره اصلا دوست ندارم اینطوری باشه تو مغازه میریم مثلا شکلات میبینه بدون اجازه میره برمیداره هر چی هم بهش میگم دعواش میکنم اصلا حالیش نمیشه و اینکه وقتی خونه ست همش خرابکاری و حرص در میاره خیلی خیلی شیطون شده هم هم لج و گریه میکنه واییی دیگه کم آوردم خسته شدم اصلا حرف گوش نمیده همش میگه بیا باهام بازی کن یا همش بهم چسبیده تو آشپزخونه که کار دارم میاد پیشم از کنارم تکون نمیخوره دوست ندارم انقد بهم وابسته باشه میگم برو با ماشینات بازی کن میگه تو هم بیا بیرون که میریم از دماغمون در میاره گریه و دادو بیداد که ماشین میخواد بعد که میخریم براش میاره خونه اصلا نگاش نمیکنه چند روز هم فقط با برنامه کودک آروم میشه و میشینه نگاه و کاریم نداره.. کلی براش داستان و شعر میخونم در این مورد اصلا توجه نمیکنه باز کار خودشو میکنه موندم دیگه چطوری بهش حالی کنم بخوام دعواش کنم هم تا دوساعت فقط نق میزنه و گریه میکنه خسته شدم دیگه... 🤷‍♀️🤦‍♀️😮‍💨😥