اینم وضعیت امروز ما که ازظهردرگیردکتر رفتن بودیم .فقط میتونم بگم که بچه ها حتی سرماخوردگی ساده هم بشن دست وپای آدم بسته میشه چ برسه به شکستگی وگچ و این داستانا.دیشب مثل همیشه گفت بغلم کن بذار رو صفحه کابینت که تو کابینتارو نگاکنه بازی کنه هرروز این کارو میکنه.همیشه هم تالحظه آخرکنارش وامیسیم ک نیفته بعد دیشب پسربزرگم پیشش بود یک لحظه فقط لیوان برداشت آب بخوره همین ک‌چرخید لیوان پرکنه همون لحظه افتاد.خیلی گریه کرد آخرشب یکم آروم شد خوابوندمش ولی صبح دیدم همچنان نمیتونه از درد زیاد دستشو تکون بده ک رفتیم عکس گرفتیم مشخص شد از مچ شکسته😢 خیلی سختههههه.از وقتی برگشتیم دائم نق میزنع دائم میخوادبغل باشه طفلی موقع گچ گرفتن وعکس برداری خیلی اذیت شد خیلیییی گریه کرد.دکترگفت 3هفته بایدتوگچ باشه.خیلی دستش درد داره.دعاکنید زودترخوب بشه.اگه براتون مقدوره به نیت سلامتی کاملش صلوات بفرستید.اینجا یه لحظه فقط آروم بود وگرنه دائم بهونه میگیره یاگریه میکنه😢🥺الهی بمیرم ببین چقدر اذیته طفلی.

تصویر
۱۳ پاسخ

الهی عزیزم
طفلی بچه ها
درکت‌میکنم دختر من دیروز بردم گچ گرفتم مچش شکسته😔
فکر کردم واسه چندوقته پیش میخواستم بپرسم خوبه دستش درد نداره 😟

عزیزم انشالله زود خوب میشه بازم شکر کن که سرش ضربه نخورده یه صدقه بده حتما خدا برات نگهش داره

فرستادم گل

فرستادم انشاالله بهتر بشه

ای خدا چطوری از شب تا صبح خوابیده با مچ شکسته عزیز دلم

الهی بگردم خیلی سخته واقعا انشالا که زودی خوب بشه 🥺🥺🥺🥺

فرستادم اخی عزیزم انشالله زود خوب میشه

فرستادم انشاالله زود خوب بشه

فرستادم عزیزم الهی ایشالله که زود زود خوب بشه

آخ عزیزم خیلی مراقب باش واقعا ناراحت شدم صلوات فرستادم ایشالا زودتر خوب بشه و اذیت نکنت

اوخی عزیزم🥺
از چهرش معلومه چقدر گریه کرده
فرستادم عزیزم ایشالله که بهتر باشه

ایشالا زودتر خوب میشه عزیزم براش شیر عسل درست کن روزی یه لیوان بده بخوره خیلی واس جوش خوردن استخون خوبه با ماهی البته سردیشو بگیر

الهی بگردم بچه رو
خدا خودش بچه هارو حفظ کنه‍

انشالله زودتر خوب بشه دختر قشنگموم

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده
مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
واقعا راست میگن برا پوشک رفتن عجله نکنید تا وقتی بچه خودش بخواد هم باعث ترس بچه نشه تا هفته پیش می‌بردم دستوشیی امادی پیدا کنه چشمش به ادرار افتاد ترسید نگه می‌داشت خودشو منم بیخیال شدم دلی رونددستشویی رفت ادامه داشت نیگفت دیش کن دیش کن بابت بگم خوراکی بخره برات یا میگفتم ببین اینجوری دیش کن دست تشویش بعد چند روز پسرم دوروز هر بیست دقیقه میبرم ادرارآور قشنگ میکنه منم تشویقش میکنم براش یه چیزی که میگفتم میخریدم یاد گرقته الان هر بیست دقیقه هم یاد آوری کسانم اونم همکاری میکنه فقط پیپیشو نمیدونستم چیکار کنم که امروز دیدم زور میخواد بزنه فورا بردمش اومد دیدم جیغ زد انگار یخ لحظه ترسید چشش افتاد دوباره من رفتم دست زدم تشویق هورااا پیپی کردی پسرم آروم شد منو که دید گفتم آب بریز خدا حافظی کنیم بره پیش مامانش دیدم بچم ترسش ریخت همین حرف لحن من همین باعث شده کم کم یاد میگیره بره خداروشکر اینم از تجربه من برا کسایی که میگفتن تجربیاتشون بگید