۱۱ پاسخ

عزیزم شما بچت تاصبح تب داشته کسی آروق هم نمیزد مطمئنا حالش بد میشد چون معدش تبا میخواسته بده بیرون

فکر کنم باید ببری کار درمانی یا گفتار درمانی نمیدونم
شاید بیش حسی داره

این کارش اصلا درس نیس
و شما مادرشی باید پیگیر این مشکلش بشی

راستش منم از اروغ بدم میاد یعنی به حدی که یکی کنارم بزنه دیگ غذا مو نمیتونم با اشتها بخورم چندروز پیش سر همین بحث کردم خونه پدرشوهرم

ویروس گرفت

یه چیز سبک درست کن بیدارشد بده بخوره

الان فقط من میفهمم چی میگی پسره من تازه الان یکم بهتر شده قبلا اگه سر غذا حرف میزد یا سالاد میخورد عوق میزد الانم سر سفره ترشی لیته یا گوشت کوبیده ببینه دیگه غذا نمیخوره

ماشالله

مگه ممکنه بچه تواین سن به آروغ واین چیزا حساس باشه؟ازالان که این جوریه پس خدا به دادش برسه وقتی که بزرگتر بشه پیگیری کن حتماً

علت تبش چی بود؟ فقط شب تا صبح تب داشت ؟

شاید سرماخورده که بالا آورده

سوال های مرتبط

مامان دلوین جون مامان دلوین جون ۳ سالگی
مامان قند عسلام مامان قند عسلام ۳ سالگی
من ادمی هستم که حتی دلم نمیاد با لحن بد وصدای تند با بچه ها صحبت کنم چه بچه خودم چه دیگران یه همسایه داریم دو ساله از دستش مینالم یه دختر داره بخدا به معنی واقعی وحشی ده بار دخترم از رو دو چرخه پرت کرده پایین دندون پسرم کبوند به در حیاط لثه ش پاره شد اما چیزی نگفتن فقط در حد گله پیش مادرش کردم مادرم اینقدر بی عرضه حتی یه بارم یه ببخشید ساده از دهنش بیرون نیومده بخدا درگیر خونه تکونی بودم حیاط وسایل میشیتم مادر اون بچم پنجره تمیز می کرد دخترش اومده بود جلوی در حیاط خونم کلی با پا رفت رو دستای دخترم کل در خیاط با سنگ خط خطی کرد نگفت نکن هزار تا گوجه پرت کرد جلوی در اما نگفت نکن اینا بماند امسال باز اذیت کردنای دخترش ادامه پیدا کرد با دوچرخه زد به اسکوتر دخترم دخترم افتاد وسط کوچه منم دیگه نتونستم خودموکنترل کنم گفت یه بار دیگه بزنی به قران میزنمت بدم میزنمت گذشت تا امروز اومد کلی در زد ودخترم گفتم بازی نکن باهاش گفت فقط یه کم در عرض یه ثانیه با عر دوتا دستش موهای پسرم گرفت پرت زمینش کرد مادرش پاشد یه سیلی کوچولو بهش زد من شوک هیچی نگفتم بچه ها رو آوردم تو حیاط دخترم شلنگ آب گرفت تو رو خدا یه کوچولو جلو درو بشورم گفتم باشه دخترم مثل خر داد میزد میخواد من خیس کنه مادرشم پاشد جلو دخترش ایستاد ببینم چه جوری خیست می کنه دخترشم به پسرم حرفای زشتی زد چشاشو ببین چقدر زشته اینش اینجوری اونش اونجوری منم دیگه خودمونتونستم کنترل کنم دیودم سمتش موهاش گرفتم مادرش یه مشت زد تو دستم حق نداری به بچم دست بزنی دیگه قاطی کردم یه سیلی محکم کوبوندم به صورت دخترش وخودشو هل دادم اونم مثل وحشی ها حمله میکرد خلاصه منم کم نیاوردم شوهرش اومد من مادر شوهرم محکم هل میداد گم