روی سینه ام چسب زدم تا پناه دید ترسید نیومد سمتم 🥲ولی ازساعت ۱۱ تاحالا جوری گریه میکنه و بی قراری میکنه دلم کباب شد خیلی عذاب وجدان دارم پناه تواین ۱۹ ماه یکبارم نشده بود بیشتراز ساعت ۱۲ بیداربمونه بخاطر شیرگریه میکنه گقتم غذا میخوری نخورد😭سینمو گذاشتم دهتش نتونستم تحمل کنم تا شینمو گرفت غش کرد .حال روحیم بد شد😭

ببین من قبل دوسال سه بار تلاش کردم پسرمو از شیر بگیرم اما اصلا نمیتونست پذیرش کنه مادرشوهرم وخواهرم میگفتن بزار بعد دوسال بگیر اما چون یجایی میرفتم میگفتن هنوز ازشیر نگرفتی اعصابم بهم میریخت میگفتم باید از شیر بگیرمش خلاصه ک نشد زیر دوسال بگیرم اما الان خداروشکر خیلی راحت ازش گرفتم پسرمم پذیرفت نمیگم سختی نداره نه اما مثل اون قبلیا بهانه نداره الان خودش میگه خراب شد تلخه یخورده لجباز شد یخورده بدخواب شد اما درست میشه خداروشکر بهانه برای شیر نمیگرفت به نظرم ببین آماده هست بگیری یا نه یواش یواش تدریجی بگیر ازش من ک پسرم وارد دوماه شد اول از ی سمت شروع کردم بعد هردو رو ازش گرفتم

اینجوری بچه اسیب روحی میبینه
باید تدریجی بگیری شیرشو وعده هاشو یکی یکی حذف کنی

ولی من از این پروژه سخت خیلی میترسم منم چجوری می‌خوام بگیرمش از شیر

از من شیر خشکه ولی وابسته این روز ۴ ک شیر صبحگاهی شو حذف کردم پدرم در اومد از بس سرگرمش کردم تا ساعت بشه ۴ بعد از ظهر فقط کلی آب بازی میکنم و بازی های هیجانی ک ساعت ۴ میشه ۱۲۰ تا بش میدم تا آخر شب ک باز بش میدم تموم تلاشمو میکنم خدا فقط بهم کمک کنه این دوره رو بگذرونم از قصد هیچ کدوم از وسایل شیزشم جمع نکردم جلوش گذاشتم ک عادت کنه دست کسی هم دید نخوره

منم اولین شبه🥲
شیرخشک میخورع ولی شبا چنبار بیدار میشه برای شیر
نمیدونم چجوری ارومش کنم

عزیزم باهاش بازی میکردی یادش بره🥺
منم امروز اولین روزم بود بزور خوابوندمش

خخخخخ من از سر ظهر سینمو رژ زدم تا پسرم ببینه نخوره عصری یبار نشونش دادم نخورد شب باز خواست ازم تا نشونش دادم اومد هم رژ رو خورد هم سینم‌ 🤐☹️

ولی اگ اراده کردی دست نکش یبار میگی بوف بهش میدی دفعه بعد. هم میخاد سختت میشه پسرم امشب خیلی گریه کرد بهش ندادم تایپیک منو حتما بخون

میخاستی از شیر بگیری