۴ پاسخ

وای این پوشک کابوس منه🤧

من قبل۲سال از پوستونک گرفتم،دوماه قبل۲سال از شیر،الانم حدود۲هفته میشه از پوشک گرفتم،تمام مراحلش عالی بود خداروشکر

منم پوشک مونده فقط

خداروشکر
منم فقد پوشک مونده
منم‌عجله ای ندارم

سوال های مرتبط

مامان جانا مامان جانا ۲ سالگی
سلام مامانا😍
خواستم تجربه عالی از پوشک گرفتن دخترمو بهتون بگم



من تقریبا دو هفته با این سه تا کتاب ذهن دخترمو اماده کردم در حدی ک الان دخترم خودش حفظه😅مخصوصا کتاب مامان بیا جیش دارم،،،
کتاب مامان بیا جیش دارم عالیه و شعرش خیلی روونه و قابل فهم و بچه ها دوسش دارن اکثرا
ولی کتاب دومی صورتیه رو خودم شخصا فقط تصویر سازیشو دوس داشتم ک عالی بود ولی شعرشو نه چون روون نبود ی جاام از کلمه ب تو چ استفاده میکرد ک من اصلا اون قسمتو نمیخوندم😂
بلدم برم دسشویی ام از همه نظر عالی بود


و بعد دوهفته طبق نظرایی ک خوندم طبق نظر خانم ثریا علوی نژاد پیش زفتم و مث بیشتر کسایی میگفتن یهو پوشک باید گرفته بشه ،نظرشون این نبود،،

چند روز اول دو ساعت کامل بازش گذاشتم
و بعد چند روز رسید ب نصف روز ک باز بود
و کلا الانم دیگ روزا پوشک نمیکنم فقط شبا وقتی ب خواب میره پوشکش میکنم


تا الان خیلی عالی بوده حتی پی پی کردن راحت خودش میره دسشویی و میگ
ولی فقط روز اول دو بار خطا داد و جیش کرد ک اونم بخاطر این بود ک سرگرم‌ بازی بود و منم دیر بردمش دسشویی


امیدوارم ب دردتون بخوره😊

فقط ی سوال بنظرتون کی دیگ شبا جیش نمیکنن و لازم ب پوشک نیس؟؟؟چون بعضی موقعا پوشکش خیسه بعضی موقعها خشک؟
مامان روشا و آرشا مامان روشا و آرشا ۲ سالگی
#چالش از پستونک گرفتن
و اما میرسیم به پروژه ی سخت پستونک گرفتن
بنظر من سخت ترین مرحله اس هم برای بچه هم برای مادر من نه از شیر گرفتن روشا اذیتم کرد نه از پوشک گرفتنش ولی پستونک کابوس بزرگم بود و هست و همچنان استرس دارم چون من خودمم بچگیم وابستگی شدیدی به پستونک داشتم
خلاصه که بعد از چند روز قصه تعریف کردن و شرط و شروط برای مهد کودک رفتن [ آخه روشا عاشق اینه بره کلاس یا مهد کودک ولی تاحالا نرفته] که خانم معلم گفته اگه مک مک بخوره ثبت نامش نمیکنیم و بزرگ نمیشی و ازین حرفا دیشب موقع خواب گفت مک مکم مامان گفتم مک مک رفته مرخصی پیش مامانش 😂 خیلیم خسته بود یک ربع بعدش خوابید ولی ۲ ۳ ساعت بعد بیدار شد به داد و بیداد ولی نمیگفت مک مک میخوام منم به رو خودم نیوردم بغلش کردم و قربون صدقه باهم خوابیدیم ۵ صبح دیگه خیلی بی قرار بود دلم سوخت تا خواب بود گذاشتم دهنش دیدم آروم شد خوابید ولی صبح تا بیدار شد ازش گرفتم قایمش کردم خداروشکر باباش خونه بود باهاش بازی کرد و رفتیم بیرون اصلا یادش نکرد موقع خواب هم هیچی نگفت ولی بسختی خوابید امیدوارم ادامه پیدا کنه و دیگه پستونک نگیره فکش داره بدحالت میشه
تااینجا بمونه به یادگار تا ببینم نتیجه چی میشه