سلام مامانا نمیدونم چرا فقط دوس دارم بمیرم روزی کهدبچم اومد به دنیا خفه شده بود بر اثر خوردن پی پی خودش تو شکم. خلاصه بستری شد شستنش. بعد اوردیمش خونه تا ۵ ماه هیچ کس کنارم نبود بعد از ۵ ماه گفتم برم خونه پدرم خوزستان هوای عوض کنم رفتم بچم تب کرد عفونت وارد خونش شده بود بستری شد ۵ روز خواستن آب نخاعشو بگیرن اجازه ندادم بعد مرخصش کردیم اوردمش خونه خودم تهران دیگه خوزستان نموندم اینجا هم بردمش دکتر باز کمی تو پی پیش عفونت بود الان داره چرک خشکن میخوره خوب شده . ولی خودم خوب نمیشم دوس دارم بمیرم خسته شدم از زندگی فقط به مردن فکر میکنم و دخترم بارها خواستم خودکشی کنم نگاه بچم کردم دلم سوخته بارها طناب انداختم خودمو ولی گفتم بچم چی میشه . خانمها تورخدا هر کی میتونه راهنمایم کنه چکار کنم این فکرا از ذهنم بره هر لحظه فکر میکنم باز بچم تب کرد باز چی شد تورخدا بهدخاطر یوتاب راهنمایم کنید چکار کنم خوب شم

عزیزم خیلی شرایط سختی داشتی حق داری واقعا قوی بودی امیدوارم بعد از این هم قوی بمونی به خودکشی فکر نکن دختر نازت بیشتر از هرکسی بهت احتیاج داره روزای سخت میگذره بیماریش خوب میشه یه کم دیگه بزرگ میشه رفیقت میشه همدمت میشه با هم میرین بیرون کارای خونه رو میکنین فیلم می بینین، حیفه شما خودکشی کنی دور از جون، اینو بدون آدم از دل هیچکی خبر نداره من و شما همدیگه رو نمیشناسیم منم یه جور دیگه دارم تحمل میکنم انشالله اینجوری نمیمونه، روزای خوب میرسه، اگه افکار خودکشی آزارت میده حتما دست کم به سامانه ۱۴۸۰ که مشاوره رایگان بهزیستی میده زنگ بزن و با مشاور صحبت کن

خدا برا همتون بسازه نگاه منم کنه اروم‌شم چون توانایی دکتر رفتن ندارم شوهرم نمیزاره برم‌میگه فیلم بازی میکنی پولم بهم‌نمیده که برم

بخدا قسم پیاماتون رو میخونم با گریه میخونم بخدا دارم دیونه میشم . کاش کسی کنارم بود کاش لا اقل همسرم درکم میکرد لقب دیونه بهم نمیزد بخدا الان دخترم خوابه نگاش میکنم میگم خدایا آرومم کن این بچه کوچیک رو نجات بده

عزیزدلم
پسر من ۲ ماهگی ریه هاش عفونت کرد روزی 4 تا آمپول چرک خشک کن میزد تا 3 روز تا یک هفته هم شربتشو خورد خوب شد بعداز اون دکتر گفت قرنطینه بشه تا یک ماه جایی نرفتم کسیم نیومد بعدش ی بار رفتم خونه مامانم اومدم بچم افتاد به سرفه تا صبح بردم دکتر دیدم بازم افتضاح تر از قبل تو 3 ماهگی عفونت ریه گرفته ۱۰ روز بستری شد بیمارستان جلو چشمم بچمو سوراخ سوراخ میکردن رگ نداشت انقدی گریه میکرد من حالم بد میشد بعد از اون اومدیم خونه تا 3 ماه قرنطینه بودیم الان باز 3 روزه ریه هاش عفونت کرده روزی 4 تا دوتا صبح دوتا شب آمپول چرک خشک کن میزنه امروز تموم شد آمپولاش ولی هنوز سرفه می‌کنه اینارو گفتم بدونی فقط تو مشکل نداری منم سنی ندارم درکت میکنم واقعا عذاب اوره مریضیه بچه پسر من رفلاکس پنهانم داره هرسری ک. دارو میخوره عود می‌کنه گریه و بی قراری شدید میگیره واقعا سخته ولی این روزا میگذره نگران نباش قوی باش

اصلافکرخودکشی نکن لطفن هیشکی ازدل هیشکی خبرنداره شایدخیلیاازماهاازشرایط شمابدترباش ولی وقتی ب بچهامون نگاه میکنیم کباب میشیم بخداشرایط همه ازهم بدترلطفاب بچت فکرکن

منم بعد از بچه روانی شدم

عزیزم چرا نمیری دکترِ اعصاب؟ باباجان چرا ادما از دکتر اعصاب فرارین؟ چرا درمان نمیکنی خودتو؟؟؟؟ لطفا برو دکتر ، اینم مثل هر مریضیی دیگه نیاز به دارو و درمان هست

اما همش بگو هیچ کسو این بچه جز من نداره من ادم امنشم من این بچه زو به این دنیا اوردم فقط نگاهش کن ببین چصدر مظلومه خواهر هیچ کس جز تو دلش واسه این بچه نمیسوزه هیچکس جز تو برا این بچه مادر نمیشه

سلام عزیزم هممون همین هستیم شما تنها نیستی بچه داری خیلی سخته انا در عین حال شیرینم هست منم این فکرا رو داشتم رفتم مشاوره بهتر شدم منم اولش که بدنیا اومد اب رفته بود تو ریش چهارروز ان ای سیو بود هنوز بغلش نکرده بودم زردی گرفت چهار روز تو دستگاه میدیدمش قلبم اتیش میگرفت بعد دو روز خوب بود تا اومدم خوشحالی کنم دوباره سه روز دستگاه زردی تو خونه گرفتیم چشماشو که با چشم بند میبستم قلبم تیر میکشید دلم میخواست جیغ بکشم تا اینکه فروردین دوباره عفونت وارد خونش شد چهارروز تو بیمارستان بستری شد دخترم هرروزش از خدا میخواستم منو با بچم امتحان نکنه خیلی سخت بهم گرشت منم ارزوی مرگ داشتم اما به خودم مدام میگم قوی باش تو در برابر این بچه مسئولی بدن کوچولوشو که میبینم میگم پناهش منم باید قوی بمونم هربار از بچه داری خسته میشم یه لبخندشو که میبینم دوباره جون میگیرم

عزیزم این خیلی بده که حتی به خود کشی فکر کنی چه برسه به اینک بخوای طناب هم بندازی دور گردن خودت خواهش میکنم این فکر رو از سرت بیرون بیار اون بچه بی گناه خودش نخواسته به این دنیا بیاد ..خیلی ظلم بزرگیه در حقش اگه به این چیزا فکز کنی میدونم سختته کسی جای تو نیست بهتره بزی روانشناس چون افسردگی گرفتی گلم مطمئن باش این روزا میگذره فقط باید صبوری کنی خدا خودش کمکت میکنه گلم بچه هم چشم بهم بزنی بزرگ میشه واین مشکل هم که خداروشکر دکتر گفته چیزی نیست

هی خواهر منم اینجوریم نمیدونم چیکار کنم منم به بچم نگاه میکنم ازدواج من اشتباه بود 😔😔😔😭😭😭

عزیزم هروقت خدای نکرده تبی چیزی کرد زیرپاش پیاز بزارتاعفونت بدنشوبکشع

عزیزم شما برو پیش روان شناس منم افسردگی بعد از زایمان گرفته بودم خیلی خوب شدم

برید دکتر افسردگی گرفتید