من بارداریم خوب بود الحمدالله اولش به خاطر هماتوم نگران بودم و آخرش هم ینی هفته های آخر به خاطر رابطه ای که داشتم به لکه بینی و خونریزی افتادم و نگران شدم
درکل خوب بود خداروشکر
چقدر غذاها میچسبید😂
من پاره شدم پاره😂
فقط زاییدن و بچه داری خوبه
پروسه حاملگی واقن داغونه
من بارداری اولم خیییلی خوب بود خییییلی خاطره بدی ندارم ولی بارداری دوم خییلی بد بود بچه پایین بود احتمال سقط و دردای شدید اصلا خاطره خوبی ندارم همش عذاب کشیدم
من دوران بارداری خیلی دوست داشتم خیلی شیرین بود و چقدر زود گذشت.بدترینش هم روز زایمان خیلی پرستارا اذیتم میکردن بهم آب نمیدادن.
دوران بارداریم خیلی خوب بود بااینک حالت تهوع داشتم تالحظه ی آخروسوزش معده اماخداروشکرخیلی روزای خوبی بود نه ورم داشتم تاشکمم خداروشکرترک خوردهمه کارامم ازاول خودمانجام میدادم حتی خونه تکونیمم خودم خوردخوردانجام دادم چندبارمسافرت رفتم حتی واسه خریدوسایل دخترم چندبارراه دوررفتم خلاصه خیلی خوب بودیک سره ام همه هواموداشتن دلم تنگ شده برااون روزا واسه لگدزدناش خدا هرکی ک چشم انتظاره دامنشوسبزکنه واقعاقشنگ ترین ولذت بخش ترین حس توی دنیاحس مادری
من دوران بارداریم عالی بود
بااینکه مدرسه میرفتم اصلا حالت تهوع و ...نداشتم
دو شیفتم بودم🤦♀️
فقط خوابم زیاد شده بود یخورده ک بعداز مدرسه میخوابیدم
خیلی سبک بودم
اصلا بستری و اینام نشدم هیچ مشکلی ام نداشتم خداروشکر
زایمانمم خیلیییییی خوب بود
بارداریم در کل خوب بود خداییش فقط سوزش معده رو مخم بود و واقعا سخت بود این بخشش و حالت تهوع هم ماه چهارم به بعد تموم شد. بعدش عجییییب میخوردماااااااا😂
واااای چقد چیزای شیرین میخوردم یادم نمیره 🤣🤣
صبحونه یه روز در میون کره مربا با چایی شیرین غلیظ، بستنی، نوشابه زرد، خربزه ,(وای عالی بود این بخشش😍)
دوران بارداری برای من شیرین ترین دوران بود هم حالم خوب بود همم اینکه اصلا ورم نداشتم راحت هرچقدر میخواستم راه میرفتم چقدم که همه هوامو داشتن دلم خیلی برا دوران بارداری تنگه
من انگار باردار نبودم عاااالی بود عرجورم دلم میخواست میخابیدمدمیپریدمدطاق باز میخابیدم تمام کارهای ممنوعه رو کردم 😑😑😑😑
من ک از اولش خوب بود همه مث پروانه دورم میچرخیدن ماه های آخر وزنم بالا رفته بود نشستن پاشدن راه رفتن سخت شده بود
دوسش نداشتم همش از شوهرم دور بودم ☹️
بدترین خاطرهی من ۱۹ هفته و سه روز اتفاق افتاد ۱۲ شب بود لخت مادر زاد دراز کشیده بودم به پهلوی چی داشتم اینستا نگاه میکردم شوهرم خواب بود نگو سینم تو فشار بوده ازش ترشح اومده رو تشک گوشی و گذاشتم کنار رفتم آب بخورم بیام بخوابم چشم افتاد به تشک وای یعنی سکته کردم گفتم حتما کیسه آبم پاره شده هر جوری هم فکر میکردم میدیدم درست در نمیاد آخه من اونجا اصلا ننشستم شوهرمو بیدار میکردم با گریه بیدار نمیشد همین طور خواب آلود گفت چیه آدمو میترسونی بگیر بخواب یعنی اون لحظه دیوونه شدم و یه سیلی خیلی محکم به صورتش زدم تا به خودش اومد و رفتم بیمارستان و....
یعنی خیلی بد زدمش خدا منو ببخشه از خودشم چن بار حلالیت خواستم
کل دوران دوتا بارداری من عذاب بود در حدی حالم بد بود که منو اعذامکردن مرکز استان با هلیکوپتر تو شهر خودمون معروف شدم تو پیج شهرمون اسممو نوشتن وتا مدتی همه منو به عنوان مادری که با هلیکوپتر رفت زایمان کنه میشناختن
منم از لحاظ بالا آوردن خیلی خوب بودم اصلا اذیت نشدم و بالا نیاوردم جز دوسه بار
ولی شب ها تا ۵ صبح بیدار بودم
چون یه سقط داشتم همش میترسیدم اینم چیزی نشه دوران پراسترسی بود برام
دوماه آخر بهتر شدم که یک هفته مونده بود ب زایمان پدربزرگم فوت شد اصلا افسردگی گرفتم همش میترسیدم مادرم نباشه چکار کنم
با خانواده شوهرمم راحت نبودم
زایمان سختی هم داشتم بعداز اون هم چهار ماهه یبوست گرفتم ولی با این وجود دلم برا بارداریم تنگ شده
من بارداری پرخطر داشتم استراحت مطلق. بستری هم میشدم اصلا توبه کردمه که دیگه هیچوقت باردار نشم
تیرویید لامصب بد بلایی سرم اورد، باعث شد حملات پنیک داشته باشم، اگه نبود، بهترین روزام میشد،
اصلا دوران خوبی نبود
از اولش استراحت مطلق بودم
بعدش خبرهای بد بهم رسید
و فشار خونم بالا رفت بستری شدم و بعد عمل خونریزی داخلی کردم و یه هفته تو ای سیو بودم تا اون موقع حتی بچمو ندیده بودم بعد اینکه بچمو دیدم همه دردام یادم رفت و دنیا مال من شد خداروشکر که تموم شد
خیلی خوب بود بارداریم❤️پسرکوچولوم اصلا مامانشو اذیت نکرد
من که کل بارداری همش بالا میوردم 😂😂
من دوتا بارداری داشتم جقتشون خیلیییی دوس داشتم دوران شیرینی بود دوتا سزارین داشتم اولی آبخوردن بود دومی خیلی سخت..ویار هامو دوس داشتم 😁😍شاشو بودناش بد بود😂😂😂
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.