#پارت_یک_تجربه_سزارین
من سنندج زندگی میکنم چون اینجا سزارین اختیاری نیست مجبور شدم برم تهران خونه مامانم
۳۷ هفته و ۲ روز بودم که رفتم پیش دکتری که بهم معرفی شده بود تا برام نامه سزارین بنویس رفتم اونجا بعد کلی معطلی رفتم داخل برام نامه نوشت گفت ببر بیمارستان پیامبران مهر بشه حتی نوبت سزارین هم ۳۸ هفته و سه روز برام رد کرد ساعت هشت و نیم صبح
منم با خوشحالی رفتم بیمارستان گفت موافقت شده فقط شنبه بیا کلاس بارداری هم شرکت کن که دوتا امضا دیگ هم بزنیم
آقا من رفتم خونه شنبه برگشتم کلاس هارو شرکت کردم و یه سری آزمایش برام دکتر نوشته بود دادم
با خوشحالی پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت بلند شدم آماده شدم اومدم بیمارستان پیامبران که گفتن سزارین اختیاری برداشته شده و دکترم زنگ زد کلی حرف زدن که نمیشه و اگه میخوای بریم یه بیمارستان دیگ که کلی هزینه ش میشد خلاصه کلی گریه کردم ولی قبولم نکردن 😢خیلی تجربه بدی بود امیدوارم برای هیچکس پیش نیاد 😢

۲ پاسخ

بیمارستان ترینتا هم سزارین اختیاری رو برداشته

گلم شما با کلومیفن باردار شدی روزی چندتا میخوردی من کلومیفن تازه دکتر برام نوشته اگر میشه راهنماییم کن قبلش لتروزول میخوردم

سوال های مرتبط

مامان هامین🧿🩵 مامان هامین🧿🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت_دو_تجربه_زایمان_سزارین
خلاصه یک روز کامل داغون بودم جوری که کلا ناامید شده بودم ولی ابجیم با امید کامل دنبال دکتر میگشت برام
موفق شد یه دکتر خوب برام پیدا کنه واااااقعا هم عااالی بود درجه یک 🥲
دکتر زینب صمدی 😍🌹
واقعا دکتر بی نظیری
بهش پیام دادم روز جمعه و جریان رو گفتم
گفتم که عجله دارم از شهرستان اومدم
شنبه میشه ۳۸ هفته و پنج روزم لطفا سزارینم کنید 🙏🏻
خانوم دکتر هم موافقت کرد و نامه بستری بهم داد
پنج تومن هم هزینه دستمزدش شد که واقعا در مقابل اخلاق و رفتار و درجه یک بودنش هیچه 😍
با خوشحالی شنبه رفتم بیمارستان امام زمان فقط دعا میکردم تو ذوقم نخوره دوباره 🥲
رفتم کارای بستری رو انجام دادم و رفتم بخش زایمان همه کارامو کردن و لباس برام آوردن خواستن سوند برام وصل کنند گفتم نه تو اتاق عمل گفت فعلا می‌ترسی وصل نمی‌کنیم
هرچقدر زمان می‌گذشت من بیشتر استرس می‌گرفتم 😅همش از خودم عکس می‌گرفتم خودمو سرگرم میکردم
که دکتر اومد باهام حرف زد و گفت آمادش کنید برای اتاق عمل 🥹استرسم دوبرابر شد 😩
مامان آقا دایار🤰🏻 مامان آقا دایار🤰🏻 ۲ ماهگی
تجربه زایمان #۱
من از اول بارداری انتخابم زایمان طبیعی بود،ولی خب چون ماه هشتم بارداری سرماخوردگی شدید گرفتم و کلی وزن از دست دادم،دیگه ترجیح دادم زایمان سزارین و انتخاب کنم ،دکترم هم قبول کرد 😁البته زیر میزی شو گرفت ،ولی دکترم گفت سزارین اختیاری واسه ات انجام نمیدم،روز ۴ام که شیفتم توی بیمارستان بیا که به بهانه طبیعی بستریت کنم و بعدش ببرمت واسه سزارین که بتونی از بیمه پولت و بگیری،
خلاصه سرتون و درد نیارم
۴ فروردین شد و من صبح با بهونه کاهش حرکت بچه و خارش کف دست و پا رفتم بیمارستان ،معاینه کردن دکتر گفت ۱سانتم باز نشدی ،بستری شدم بلوک زایمان ،اونجا کلی ترسیده بودم ،چون ماما ها فقط می اومدن بالا سرم و چکم میکردن ،
بعد یک ساعت دکترم اومد ،و ان اس تی ودستکاری کرد گفت کاهش ضربان قلب جنین داریم باید سزارین بشه .همه اینا الکی بود
دیگه سریع سوند و بهم وصل کردن که خیلییییی درد داشت،
بعد دو دقه من توی اتاق عمل بودم ،اونجا همه کلی باهام حرف میزدن که از استرسم کم کنن ولی مگه این استرس لعنتی کم میشد؟!
دیگه امپول بی حسی مو زدن و کم کم کمر به پایینم گرم شد و بی حس،