۷ پاسخ

خوش شانس فقط خواهر های شوهر من‌‌..😐
هرکدوم دو سه شکم زاییدن بچه هاشون انگاری قابلمه و استکانن. یجا دراز کشیدن جیکشونم در نمیاد.
خدا شاهده از دیوار صدا در میاد از بچه های اینا صدا در نمیاد
تنها کاری که میکنن دو سه ساعتی یبار شیر میزارن دهن بچه میخوره پستونک میزارن دهنشون خودشون میرن روتین پوستی انجام میدن و خونه تمیز میکنن و چمیدونم موهاشون رنگ میکنن و مجلس نشینی میکنن .و بچه همچنان بی صدا دراز کشیده ...
اونوقت بچه من بیست و چهاری بغلمه و نق میزنه اگه یک ثانیه بزارمش روی زمین چنان داد و گریه راه میزنه که کبود میشه
از کار خونه که گذشته حتی وقت نمیکنم تا دستشویی برم. همین باعث شده عفونت ادرار بگیرم
بزور هفته ای یبار دوش میگیرم.از بس راه میرم در طول شبانه روز که پاهام ورم کرده
اونوقت همون خواهرای شوهر که بچه شکن عین مترسک ساکته میشینن هزار جا میگن زن داداش تنبله نه به خونه زندگیش میرسه نه به خودش کلا شلخته ست
تا میگم بابا بچه نمیزاره کاری کنم میگن مگه تو تنها بچه داری
ماهم داریم پس چرا عین تو نیستیم
آخ که دلم پر درده

وای انگار همه همدرد هستیم دختر من که حتی اگه بخوابه باید روی پاهام باشه اگه بزار سر جاش سریع بیدار میشه و بیشتر وقت در حال گریه است اصلا به هیچ کاری نمیرسم

همه شون همینه ن
تو تنها نیستی

اضطراب جدایی از شش ماهگی شروع میشه . من ک توالت هم باید با در باز برم ک خانم ببینه منو

مشکل من مخصوصا از شنبه ک واکسن زده دارم روانی میشم قشنگ از پا درومدم

بچه۶ ماهه خودش بازی کنه؟؟

همدردیم

سوال های مرتبط