۶ پاسخ

مامانم از قبل اومد پیشم‌ یه سفر کاری پیش اومد مجبور شدیم ۹ روزه بریم مسافرت طولانی پیش خواهرم

من نه تواول نه دوم نه سوم نرفتم خونم راحت تربودم

من اومدم خونه خودم ،مامانم اومد اینجا

من خونه خودم بودم ومامانم هفت روز پیشم بود

من اومدم خونه خودم،با اینکه چهار طبقه بدون آسانسور بود،با شکم سزلرین یعنی هر پله رو مردم و زنده شدم،ولی هرچقدر مامانم اینا اصرار کردن گفتم نه،فقط باید برم خونه خودم،با اینکه سر بچه اولم سه ماه خونه مامانم مونده بودم

نه من رفتم تا شب اونجا بودم شام خوردم پاشدم اومدم خونه خودم هرچیم گفتن بمون نموندم ازهمون اول خودمو عادت ندادم

سوال های مرتبط