درد و دل...😭😭😭😭
کاش میمردم ولی مادر نمیشدم..من نمیدونم چه حکمتیه؟هروقت میام اینجا مینالم از دخترم،بعدش میشه بهترین دختر و مظلوم ترین دختر روی کره ی زمین و من از عذاب وجدان دق میکنم که چرا اومدم اونجوری از دخترم گفتم😭😭😭😭😭۲،۳ روز بود به یکی از سینه هام که خیلی بیشتر شیر داشت و بیشتر دخترم میخورد،چسب زده بودم،میگفتم اوف شده امروز به اون یکی تلخک زدم😭😭😭😭دخترم یه بار خورد خیلی بدش اومد،دیگه سمتش نیومد.امشب خیلی مظلوم شده بود،هی میومد بوسم میکرد،بهم پرتقال و موز میداد....
میخواستم شب خوابیدنی طبق معمول شیرش بدم بخوابه،هی میگفت نه،اَهه😭😭😭بعد گریه میکرد ک نخوره،اخرم خودش خوابید😭😭😭😭دارم از عذاب وجدان دق میکنم،نکنه تو روحیه ش تاثیر بذاره؟من خیلی مامان بدی ام،اگرم دخترم یه موقع هایی رفتار بد داره،تقصیر خودمه،شیر حرص و جوش بهش زباد دادم،توروخدا برام دعا کنید😭😭😭دعا کنید دخترم لطمه نبینه،خیلی غصه شو میخورم😭😭😭😭😭😭😭😭😭

تصویر
۱۵ پاسخ

توروحیه توتاثیرگذاشته نه بچه کاملاطبیعی هس بعدازشیرگرفتن روحیت عوض میشه نگران نباش خوب پیش میره

منم خیلی شیر حرص و جوش دادم بچم بعضی وقتا سرش داد زدم بعضی وقتا بخاطر فشار زیاد که خانواده همسرم روم گذاشتن جلو بچم جیغ زدم

الان بهترین زمان از شیر گرفتنشونه
۲هفته تا یک ماه خیلی اذیت میشی ولی بعدش ۱۰ کیلو بار از دوش هات برداشته میشه
و اینکه همه مامانا با بچه هاشون بداخلاقی میکنن بالاخره انسانیم ربات نیستیم ک
حالا بچه شیر ندی اخلاق و صبرت هم بیشتر میشه

عزیزم همون شیر حرص و جوش می‌دونی روی روحیه بچت اخلاقش اثر داره ب نظرم همون بهتر ک قطع بشه شیرش

عزیز دلم این چه حرفیه، خداروشکر که داره با این قضیه کنار میاد . راحت از شیر میگیری.همه ما از خستگی ناله می‌کنیم. باور میکنی من یه شبهایی بیدارم می‌کرد برای شیر میگفتم وای خسته شدم از شیر دادن ، گاو بود شیر کم میاورد . همسرم میخنده میگه اخه داری برای بچه غر می‌زنی این اصلا متوجه میشه ؟! خجالت کشیدم از خودم . به خدا همین که نشستی فکر کردی دلت مونده پیش بچه ت یعنی تو بهترین مادر دنیایی براش

عزیزم آنقدر خود خوری نکن خودت و اذیت نکن قشنگم این روند طبیعیه شیر گرفتنه دختر منم همینطور شده بود اوایلش بعد کم کم بهتر میشن صبر پیشه کن خوشگلم اصلنم مامان بدی نیستی ومامان آگاه وخوبی هستی مطمئن باش🌱
اوایل شیر گرفتن برای مادر هم اندازه بچه واقعا سخته طبیعیه

هممون یه وقتایی خسته میشیم و بچه‌هامون دعوا می‌کنیم بعدش عذاب وجدان می‌گیریم خودت رو سرزنش نکن از سنگ و فولاد نیستیم ماهم گوشت و استخوانیم کم میاریم خسته میشم

وای منم پسرموازشیرگرفتم بودم راسما افسرده شده بودواسه مادرکلا سخته تومادربدی نیستی عزیزم الان موندم چجوری دخترمومیخوام بگیرم

عزهر درد ودلی اینجا کردی نگران بچه آت بودی گلم یزدلم تو یکی از سخت‌ترین مراحل هستی واقعا از شیر گرفتن کار سختیه
من که هنوز جراتشو پیدا نکردم واقعا بهش فک میکنم حالم بد میشه پسر بزرگم خیلی سخت از شیر گرفته شد خیلی تو روحیه ام تاثیر گذاشته یکی دو روزه سعی کن با همسرت زیاد وقت بگذرونه تا تو از استرست کم بشه

انشالله که این یه حکمت باشه از شیر گرفتیش آروم بشه فقط اگه امکانش بود خبر بده ببینم راحت میگذره تا منم اقدام کنم

ای خدا چه مظلوم گریه م گرفت آخه منم به فکر اینم که از شیر بگیرم اما از بس به این چیزاش فکر میکنم هی منصرف میشم واقعا مادرا چرا اینقدر مظلومن این همه پروسه سخت و بگذرونن 😔😭😭

شاید بخاطر همین خدا خواست من بچم شیر خشکی بشه و هيچوقت سینمو نگرفت .. فکر کنم هيچوقت بچمو از شیر نمیگرفتم چون دل همچین چیزی که تو میگی رو اصلا ندارم

هیچی بعد مادر شدن بدتر از شیر بر کردن بچه نیس🥲❤️‍🩹
مادر و دق میده رسما
فک نکنم دیگه چیزی تا این حد مادرو عذاب بده تو کودکی
منم 14 فروردین گرفتم
1ماه تمام حالم بد بود و گریه میکردم🥲❤️‍🩹

عزیزم همه ی ما دقیقا توی همین حس عصبانیت و غصه خوردن برای اون عصبانیت داریم دست و پا می‌زنیم به روزایی کلافه میشیم و متاسفانه یه روزایی میگیم چرا نباید تحمل کنیم این حس برا شما تنها نیست غصه نخورین

وای عزیزم این چ حرفیه همه ما یوقتایی اومدیم از خستگی دردول کردیم ، یوقتایی بچه ها دیوونمون میکنن باز یموقعایی اینقد ارومو خوب میشن ک نگو
نکن اینطوری بادخودت چقد حساسی تو دحتر
تو بهترین مامانی واسش همین ک اینقد فکرشی بهش ضربه ای نخوره ، سخت نگیر لذت ببر ازین‌ روزا ، هرچی سخت بگیری ، سخت میگذره

سوال های مرتبط

مامان آرینا گلی🌸 مامان آرینا گلی🌸 ۲ سالگی
مامان فندق🩷 مامان فندق🩷 ۱ سالگی
مامانایی که بیدارین بیاین از عذاب وجدانم کم کنین... حدودا یک هفته ای میشه شیر شب دخترمو قطع کردم و شیر روزش روهم به شدت کم کردم سعی دارم کلا از شیر بگیرمش... درسته هنوز ۵ ماه مونده تا دوسالگیش اما دخترم حدودا دو سه ماهی میشه اصلا لب به غذا نمیزنه صبح تا شب هرچی براش میاوردم حتی مزه نمی‌کرد راضی بودم بریزه همه جارو کثیف کنه اما ی قاشق غذا بخوره فایده نداشت اصلا اما این چند روز که شیرشو کم کردم ماشاالله داره غذا میخوره خیلی خوشحالم اخه بچه تو این سن بیشتر از شیر مادر به غذا و آب نیاز داره دخترم قد و وزنش ماشاالله خوبه اما نگران بودم تا کی میخواد غذا رو پس بزنه از طرفی اصلا لب به پستونک و شیشه نزده تا حالا شیر پاستوریزه هم لب نمیزنه اصلا... حالا خانواده شوهرم فهمیدن هی بهم عذاب وجدان میدن که بچه گناه داره تا دوسال بهش شیر بده تو چجور مادری هستی
شبا خیلی سخت تر میگذره دخترم عادت داشت شب تا صبح زیر سینه می‌خوابید الان طفلی رو پاهام میخوابه خیلی بهانه میگیره خیلی گریه میکنه از طرفی سینه هام پر شیره دلم نمیاد بهش ندم اما بالاخره ی روز باید از شیر بگیرمش دیگه نمیدونم چیکار کنم تا الان رو پاهامه بزارمش زمین گریه میکنه.... خودمم خیلی ضعیف شدم دوران شیردهی ۳۲ کیلو کاهش وزن داشتم ...عذاب وجدان دارم دلم برا دخترم میسوزه چیکار کنم