۱۰ پاسخ

دقیقا مادر شوهر منم همین نوری هر وقت هم میگم ساکت باشیم تا بخوابه بیشتر حرف میزنه میگه نه باید تو شلوغی بخوابه

دختر گلم،،عزیزم،،خانووومم به حرفام دقت کن فدات شم👇
تو، دیگه وقتی مامان شدی،نمیتونی بخاطر خجالت یا رودرواسی،از حق بچه ت بگذری دخترم...
اون کوچولو با دعوت شما اومده بدنیا و امانتیه دست شما،،فقط شمارو داره تا کمکش کنی و ضعفهاش رو جبران کنی،،،اگه چیزی باعث آزارش میشه باید محکم باشی و کمکش کنی..

اگه برای خودت ، نمیخوای چیزی بگی یا خجالت میکشی حرفی بزنی، اون،اختیارش با خودته،🤷🏻‍♀️...
ولی در مورد بچه ای که تحت حمایت توعه و کسی بجز مادرش رو نمیشناسه،،نمیشه ضعف نشون بدی،،،باید مثل شیر حقش و در هر زمینه ای،بگیری...
طفل معصوم که زبون نداره،،مادرشم خجالت میکشه🥴😵‍💫🫢
ببین دخترم،،*بشین..بفرما.. و بتمرگ*..هرسه یه معنی میدن ولی اثرشون روی طرف مقابل متفاوته،،،

پس در نهایتِ احترام،،حرفی رو که میدونی درسته بزن و حق و حقوق و آرامشِ بچه ت رو فدای خجالتی بودن یا ضعف های دیگه ی خودت،نکن که دیگه جلودار هیچکس نخواهی بود.🫤

اینجوری نمیشه مادری کرد..باید بخاطرش ،توی دهن شیر هم بری،،این که دیگه یه آدمِ کم فهم هستش🤷🏻‍♀️😘👌👍😘

ولی من خیلی راحت میگم موقع خواب آروین هستش باهاش حرف نزنید بخوابه
....

ای وای این درد منم هست ،بهش چندبار گفتیم وقتی خوابید بالا سرش حرف نزن یا مثلا استکونارو نزن بهم ،میبینه خوابیده میاد وایمیسته بالا سرش میپرسه خوابید ؟پسرمم از خواب میپره

عزیزم همشون همینن

یادمه بچم کولیک داشت میرفتن تو اتاق شبا بخوابونمش به هزار زحمت ک بتونم سر سفره شام بخورم میومد بالا سرم میشسا خاطرات چهل سال پیش بلن بلن توضیح میداد یا در کمد محکم میکوبوند یا صدای بچه جاریم در میاورد بچه منم بی خاب میشد جیغ میکشید باز میگفتن ابجوش نبات بده نبات بده من صبری داشتم مثل یغوب خدا بیامرز هرکی دیگ بود خونه رو اتیش میزد

مریضن مریض

من اصلا تاحالا ندادم کسی بخابونه وعیر خودم کسی نمیتونه

امان از خجالتی ک ادم نمیتونه چیزی بگه
😐😐😐😐😐

چرا دادی بخوابونه😐

سوال های مرتبط