۹ پاسخ

تلخک بزن

چرا انقدر زود از پستونک میگیرین شیر مادر میخوره یا شیرخشک اگه شیر خشکی گناه داره اذیتش نکنین بزارین بعد دو سالگی

پسر من گاز میگرفت میجویید دیدم خیلی سوراخ سوراخ کرده گفتم یع دفعه میپره تو گلوش دیگه نخریدیم یک شب بدون پستونک خوابوندم اذیت کرد دیگه همون شد دیگه نگرفتیم براش یادش رفته

من اول توی روز رو قطع کردم بعد یه شب بهش دادم از فردا صبح بهش ندادم عصر هم بردمش بیرون بدون پستونک خوابش برد شب هم خیییلی خستش کردم خییلی هم گریه کرد نق زد نتونستم بخوایونمش یکی از پستونک هاشو قیچی کردم بهش دادم سی ثانیه خورد خوابید طول شب هم بیدار شد همون قیچی کرد رو بهش دادم فرداشب هم با خیلی نق و گریه خودش خوابش برد طول شب هم یا پستونک قیچی کرده بهش میدادم یا آب با شیشه شیر سه شب اول خیییلی سخته ولی در کل اول باید صبور باشی دوم خیلی شبا باید خستش کنی دختر من خییلی وابسته بود همزمان سه تا پستونک دستش بود اصلا باور نداشتم بتونم ازش بگیرم الان هفت روز نمیخوره راستی پستونک های دیگش روچسب زخم زدم روز اول که سراغش میگرفت بهش میدادم

من دو سه هفته پیش کلا قیچی کردم یه گریه ای راه انداخت گفتم بمونه تابستون ک میریم زیاد روستا حواسش پرت بشه

دختر من بزورررر میدادم بخوره خیییلی دوسداشتم ولی نگرفت که نگرفت

تلخک بزن من گرفتم ی 20 روزی میشع

دختر منم کلا وابسته شده ولی قعلن نمیخوام ازش بگیرم چون از اولشم سینه های منو نگرفت کلا احساس می‌کنه ممه واقعی اونه 😍😂

تلخک بخر بزن بهش

سوال های مرتبط

مامان برکه مامان برکه ۱ سالگی
اصلاحیه تاپیک قبلی بزرگترین چالش برام گرفتن پستونک برکه بود
چهارمین روزه پستونک نمیخوره
و بازم خدارو شکر میکنم که کمکم کرد مثه شیر شبش که حدود یکسالگی قطعش کردم
از تجربه‌ام بگم برکه کل شبانه روز باید پستونکش رو دهنش بود به عروسک و پستونک بدجور وابسته. شنبه صبح از خواب بیدار شد صبحونه خورد بعدش پستونک گذاشت رو دهانش.بهش گفتم برکه ممه خوب نیست دیگه اخ شده گفت نه گریه کرد .گرفتم یکم نمک روش ریختم بدون اینکه برکه ببینه .گفت وااا اوووو گفتم دیدی برکه چقدر بد شده اه اه .یه لحظه به زبونش زد بدش اومد گذاشتم رو میز .هی نگاه می‌کرد. بعد گفتم ممه دیگه خوب نیست فقط نی نی عروسک خوبه . گفت نه آبه یعنی آب بزن تمیز کن زیر شیر آب،الکی گرفتم زیر آب گفتم تمیز نمیشه .روز اول جلوی چشمش بود کاملا ولی اصلا دست نمیزد فقط چندبار گفت ممه . حواسشو پرت میکردم .فردایی برداشتم از جلوی چشمش بیدار شد رفت سمت میز نیست گریه کرد دوباره گذاشتم سرجاش گفتم تلخ گفت تلخ. گفتم حواسشو پرت کنم بعد دوباره قایم کنم. بردم بیرونش بهش بستنی دادم و یکبار هم اسم پستونک نیاورد و من خوشحالترینم . اخرشب باز گفت کجاست گفتم ممه دیگه تلخ بود انداختم اشغالی برد خداروشکر قبول کرد .الان یکی دوبار شاید بگه اونم میگم مامان تلخه میگه تلخ تلخ میخنده
و موقع خواب دیگه کلا فراموشش کرده. همیشه فک میکردم برکه تا چندسالگی پستونک باید بخوره از بس وابسته .حتی تو دستشویی هم باید میاورد .فک نمیکردم بانمک به این راحتی فراموش شه 🤭🤭🤭
خلاصه اینم تجربه من برای گرفتن پستونک که برام کابوس شده بود
ادامه پایین
مامان برکه مامان برکه ۱ سالگی
بزرگترین چالش برام گرفتن پستونک برکه بود 😢
سومین شبه پستونک نمیخوره🤩
و بازم خدارو شکر میکنم که کمکم کرد مثه شیر شبش که حدود یکسالگی قطعش کردم
از تجربه‌ام بگم برکه کل شبانه روز باید پستونکش رو دهنش بود به عروسک و پستونک بدجور وابسته. شنبه صبح از خواب بیدار شد صبحونه خورد بعدش پستونک گذاشت رو دهانش.بهش گفتم برکه ممه خوب نیست دیگه اخ شده گفت نه گریه کرد .گرفتم یکم نمک روش ریختم بدون اینکه برکه ببینه .گفت وااا اوووو گفتم دیدی برکه چقدر بد شده اه اه .یه لحظه به زبونش زد بدش اومد گذاشتم رو میز .هی نگاه می‌کرد. بعد گفتم ممه دیگه خوب نیست فقط نی نی عروسک خوبه . گفت نه آبه یعنی آب بزن تمیز کن زیر شیر آب،الکی گرفتم زیر آب گفتم تمیز نمیشه .روز اول جلوی چشمش بود کاملا ولی اصلا دست نمیزد فقط چندبار گفت ممه . حواسشو پرت میکردم .فردایی برداشتم از جلوی چشمش بیدار شد رفت سمت میز نیست گریه کرد دوباره گذاشتم سرجاش گفتم تلخ گفت تلخ. گفتم حواسشو پرت کنم بعد دوباره قایم کنم. بردم بیرونش بهش بستنی دادم و یکبار هم اسم پستونک نیاورد و من خوشحالترینم . اخرشب باز گفت کجاست گفتم ممه دیگه تلخ بود انداختم اشغالی برد خداروشکر قبول کرد .الان یکی دوبار شاید بگه اونم میگم مامان تلخه میگه تلخ تلخ میخنده
و موقع خواب دیگه کلا فراموشش کرده. همیشه فک میکردم برکه تا چندسالگی پستونک باید بخوره از بس وابسته .حتی تو دستشویی هم باید میاورد .فک نمیکردم بانمک به این راحتی فراموش شه 🤭🤭🤭
خلاصه اینم تجربه من برای گرفتن پستونک که برام کابوس شده بود
۱۹ماهگی
تاریخ ۲۰ اردیبهشت
لایک کنید بیاد بالا مامانا ببینن🥰🥰