۶ پاسخ

خیلیییی🥹
منم دقیقا همین حسو دارم..‌...
تا چند وقت پیش دختر مامانم بودم اما امروز خودم مادر شدم این خیلی حس خوبیه🥹❤️
انگار تبدیل به یه آدم بزرگ تری شدم ک قراره مسئولیت کامل یه فرد دیگرو به عهده بگیره🥹❤️
از خدا می‌خوام این حس قشنگ نسیب همه چشم انتظارا بشه🥹❤️

تازه من دوتاشو دارم بوجود میارم

خیلی حس عجیبیه، منم بعضی وقت ها باورم نمیشه دارم مامان میشم!

منم همین حس دارم:) هنوز باور نمیکنم تو شکمم بچه س

اره خیلی حس خوبیه
انشالله هرکس چشم انتظاره خدا دامنشو سبزکنه .
شماهم چ خوشگلی 😍

عزیزدلم چقدر ماهی

سوال های مرتبط

مامان آیه کوچولو🩷 مامان آیه کوچولو🩷 هفته سی‌وهشتم بارداری
قسمت هشتم
رها
وقتی همسرم برگشت با هم پیش پزشک رفتیم که ازمایش بارداری بنویسه و اون با خنده کفت به خاطر همون امپول من پربود نشدم ، اون خندید ولی نفهمید خنده‌ی اون چقدر برای منی که تمام امیدم تو همون چند روز تاخیر بود ، تلخ گذشت ..
با گریه از کلینیک بیرون اومدم و روزهای خیلی زیادی رو با افسردگی دست و پنجه نرم میکردم ، به سفارش دوستای گهواره ام شروع کردم اشپزی کردن و عکساشو تاپیک کردن دستور غذا گذاشتن، داستان نوشتن، که بعد گهواره منو توبیخ کرد به خاطر داستانم و بعد … بلخره امپول اخری رو زدم و دکتر همزمان امپول های تخمک سازی رو تحویز کرد . نمیدونم چطوری همزمان هم امپول سرکوب تخمک زدم و هم تحریک تخمک سازی اما سه هفته بعد که پانکچر شدم و عمل تخمک کشی انجام دادم ۹ تا تخمک داشتم که فقط ۵ تای اونا با کیفیت بودن . من به همون ها هم راضی بودم و امیدوار …
بعد از پانکچر برای استراحت تخمدانهام مجدد قرص ال دی دادن و ماه بعد که سونو شدم برای بررسی امادگی انتقال، کفتن دیواره رحمت ضخامته زیادی داره باید قرص ال دی بخوری !
قرص خوردم و ماه بعد رفتم و گفتن باید هیستروسکوپی بشی ، برای بچه حاضر بودم یه دست و یه پا بدم اما مادر بشم …
حالا رو تخت منتظر بیهوشی بودم تا هیستروسکوپی بشم و تمام تنم از ترس میلرزید!