اینم از ورود جنجالی ما ب ماه نهم
از صب حرکات پسرچه کم بود ترسیدم
شب طرفای 8بستنی خوردم همون لحظه تکون خورد
اما بعدش دیگه حرکتی نداشت تا 1شب
1شب یه شکلات خوردم تا نیم ساعت فقط 1حرکت داشت ک باید 5، 6تا میداشت
بعد نصف لیوان نوشابه خوردم دوباره صبر کردم هیچی ب هیچی
گفتم برم nst بگیرم بیمارستان امام زمان ک نزدیکمون بود
رفتم گفت ما دکتر نداریم نمیگیرم برو یه جا دیگه
رفتم بیمارستان مادران تهران اونجا گفت ما سونوگرافی نداریم nst هم انجام بدم تو باید بعدش سونو انجام بدی ( مثلا بیمارستان مخصوص باردار ها هستش یه سونوگرافی نداشتن ک شبونه کسی ب مشکل خورد مراجعه کنه)
رفتم نیکان غرب اونجا nst دادم همه چیز خوب بود پسر شیطونم حرکت داشت اما من متوجه نمیشدم، سونوگرافی بررسی بارداری و بیوفیزیکال انجام دادم همه چیز خوب بود😐فقط میخواست مث همیشه هزینه بزنه رو دستمون ک نوش جونش( هزینه شد 2میلیون 400تومن)
بنده خدا شوهرم تو راه دو سه بار عملا داشت خوابش میبرد 24ساعت بود نخوابیده بود شانس اوردم سالم رسیدیم خونه

تصویر
۹ پاسخ

دکتر من مواقع اورژانسی میگه یا برو بیمارستان امام خمینی یا شریعتی.هم شبانه روزیه هم سونو و چیزای دیگه هم دارن

عزیزممم خداروشکر که نی نی سالم بوده
یادش بخیر ماهای اول بارداریم هم هفته های من بودی😍

واسه منم 3تابار این اتفاق افتاده خیلی استرس زا

منو شما تاریخ زایمانمون ی روزه

تاریخ زایمانمون باهمه 😍

الهی ا❤️یشالا👣 این ماه همه به سلامتی به پایان میرسه.وبغلش میکنی

عزیزم حرکاتش چجوری بود ضعیف بود دختر منم همینجوری شده تکون میخوره ولی ضعیفه خیلی کم متوجه میشم امروز فک کنم سه تا لگد کوبید ولی خیلی ضعیف بنظرت از چیه

عزیززززم 😅 دلش گردش می‌خواسته😁

ماشالا

سوال های مرتبط

مامان نخودچی مامان نخودچی هفته سی‌وهفتم بارداری
تجربه زایمان اول
این قسمت (ماجراهای بستری 😂)
من تا ۹ ماهگی به اینکه میخوام سزارین شم یا طبیعی اصلا فکر نمیکردم استرسشم نداشتم چون‌میگفتم اول اخر یکیش باید بشه دیگه .... که هفته های اخر گفتم طبیعی ... دیگه دکترمم تو بیمارستانی ک‌میخواستم برم نبود گفت روزی که دردت گرفت برو بستریت میکنن ....
هیچی دیگه ما وایسادیم دردمون بگیره هی برو پیاده روی هی دوش بگیر زعفرون بخور اینو بخور اونو بخور ولی از درد خبری نشد شبه تاریخ زایمانی ک‌ انتی داده بود من داشتم تو پارک ورق بازی میکردم🤣🥴 شد ۴۰ هفته تمام ارایش کردم موهامو صاف کردم ساکمو برداشتم با مامانمو شوهرم رفتیم بیمارستان 😏 گفتن خانم درد نداری خدافظ
اومدم خونه باز فردا صبش ارایش کردم موهامو صاف کردم وسیله هامو برداشتم .... و دوباره گفتن خدافظ من دیگه خسته شده بود ۴۰ هفته ۵ روزم بود که رفتم باز بیمارستان یه دکتره.... اومد معاینم کنه که یه دردی منو گرف مردم گف برو nst سه ساعت از من nst گرفتن هی‌گفتن خوب نگرفته دستگاه شد ساعت ۱ گفتن nst مشکل داره برو سونو اورژانسی منم به خاطر معاینه افتاده بودم خونریزی شدید از درد نمیتونستم راه برم قدم برمیداشتم جیغ میکشیدم اونام ک  گفتن نوارش مشکل داره من گریون رفتم سراغ همسرم ک بچه مشکل داره .... حالا در به در دنبال سونوگرافی همه جا بستس موندیم پشت در تا یه جا باز کنه ساعت شد ۵ تا دکتره اومد منو سونو کرد گفت خانم همه چیت عالیه واسه چی نگرانت کردن
(ادامه پایین)
مامان گیلاس🍒 مامان گیلاس🍒 هفته سی‌وهشتم بارداری