سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۱۲ ماهگی
#ارسالی_شما

پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...

@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر
مامان آلما مامان آلما ۱۲ ماهگی
«مادر شدن یعنی دوباره متولد شدن... اما این بار، با قلبی که بیرون از بدنت تپش می‌زنه.»

وقتی دخترم به دنیا اومد، حس کردم یه فصل تازه از زندگیم باز شده. فصلی که پر از عشق بود، اما بی‌نقشه. هیچ کتابی، هیچ جمله‌ای تو رو برای لحظه‌هایی که مادری قرارت می‌ده، آماده نمی‌کنه.
کاش یکی اولش بهم می‌گفت:

*اینکه خسته‌ای، طبیعیه. اینکه بعضی روزا فقط دلت می‌خواد یه ساعت سکوت باشه، یعنی آدمی، نه اینکه مادر بدی‌ هستی.
*مامان کامل وجود نداره. اونی که فقط شیرخودشو می‌ده، اونی که شیرخشک می‌ده، اونی که کار می‌کنه یا خانه دار هست، همه‌شون مامانای خوبی‌ان.
*غذا نخوردن بچه، خواب پاره‌پاره‌ش، گریه‌های بی‌دلیلش... همه‌ش یه فازن. می‌گذره. تو فقط کنارش باش.
*خودتو فراموش نکن. ناخن‌هات، یه لیوان چای داغ، یه دوش چند دقیقه‌ای، حتی یه صفحه کتاب — اینا نجاتت می‌دن.
* هیچ‌کس اندازهٔ یه مادر، عاشق و شکسته و قوی نیست. خودتو تحسین کن. چون داری عالی عمل می‌کنی.
الان که به عقب نگاه می‌کنم، می‌بینم چقدر تو لحظه‌ها بزرگ شدم. چقدر قوی‌تر، صبورتر، و عاشق‌تر شدم.

تو هم اگه مامانی، برام بنویس:
کاش یکی به تو چی می‌گفت...؟