۱۲ پاسخ

من جشن تعیین جنسیت پسرم دعوت نکرده بودم چون اصلا خاهربرادرامونو از کرج دعوت نکردیم،فقط پدر مادرامون بودن که نزدیکن بهمون،ولی اونا مهمونی اومده بودن اینجا،برا همون جشن ما بودن.حالا چرا دعوت نکردن مارو نمیدونم،ولی دلخورشدم

مث خودشون رفتار کن اصلا تبریک نگو اگه زنگ بزنی گلایه کنی خوشحال میشی که تونسته بچزونت

واقعا به یه ورت چرا خودتو سبک کنی چه بهتر که دعوت نکرده پول کادو می مونه تو جیبت

بهتر که زنگ نزدن ببین چقدر بهت حسودیش میشه تحمل نداره حتی تو خوشیشم اونجا باشی تازه پول کادو هم میمونه جیبت برا خودت خرج کن برو ارایشگاه به خودت برس بیشتر بسوزه

جاریه من برای دخترش خواستگار اومد عقد کردن و۱سال نامزد موندن و ویزای آلمان هم اومد براشون و یه هفته قبل از مهاجرتشون ما فهمیدیم که شوهر کرده و میخواد بره ویه مهمونیه کوچیک معمولی گرفت و کادوهاشو جمع کرد ورفت.🙃

مهمه؟
بخدا که اصلا اهمیت نداره.بچشون هرچی باشه عزیزم.

اصلااااا تبریک هم نگو دیووونه ولش کن جاری همیشه بدجنسه

حتمامشخص میشه اونجاباتوجه به اون طرزتفکرشون تصمیم بگیرچکارکنی
وقتی شمارودعوت نکرده اگرزنگ بزنی میبینی که خیلی برات اهمیت داشته وخودتواونقدرکوچیک دونستی که ناراحت شدی یک جشن بدردنخوردعوت نشدی واینکه حتماتوزندگیت ناراحتی یاخیلی زندگیت پربارنیست که دنبال اونی چرادعوتت نکرده من باشم هرگزهرگزنه زنگ میزنم نه میپرسم چون ماشالله دوروورمون اونقدرفوضول هست که برسونن چرادعوتت نکرده اونجافکرکن چکارکنی

وا زنگ‌نداره خیلی سبک میشی

نه زنگ زدن نداره!!!! خودتو سبک نکن
زنگ هم نزن اصلا
هروقت دنیا اومد تبریک بگو و کادو بده

نه خودتو سبک نکن ولشون کن

خو بخاطر ک شهرستانین شاید نگفتن

سوال های مرتبط

مامان سانیل مامان سانیل ۱ سالگی
یادتون هست که عصر اومدم گفتم
خستم
توان ندارم
خواستم بگم شب موقع خواب دخترم محکم بغلم کرد دست کشید به صورتم خندید بهم و خوابید یعنی اون لحظه نمیدونستم بخندم یا گریه کنم و من گریه کردم با لبخندی که روی لبم بود
درسته هنوز خستم ، خونه ام بهم ریخته ، همسرم چند ساعت پیش قبل دخترم خوابید ، فقط تونستم ظرف هارو بشورم ، حتی روی تخت مون بعد این سه روز تعطیلات اونقدری لباس شسته ولی اتو نشده هست که جای خوابیدن برای من نمونده ، ولی با همه اینا الهی شکر به خاطر تن سالم دخترم ، خانواده ام ، خدا رو شکر که فردا باز روز میشه باز صدای جیغ و داد تا شب 🥹🤭🤪
خدا رو شکر به خاطر زندگیمون به خاطر همه چیزهایی که اطرافمون هست و ما انقدر خسته ایم که دیدمون بهشون کم شد ، درسته الان از بدن درد و سردرد دارم اینارو با اشک برای مامانا مینویسم فقط خواستم بگم که تقصیر ما نیست که این همه آشوب و استرس داریم ، تقصیر بچه هامون نیست که تو این زمونه این همه انرژی دارن و خیلی خیلی باهوش هستن ولی ما کم میاریم باهاشون بازی کنیم ، و اینکه تقصیر ما نیست که همسرانمون اونقدر خسته ذهنی و جسمی هستن که حتی زودتر از بچه هامون میخوابن ، ما همه مثل همیم پس خدا قوت 🥹🥹🥹
خدایا شکرت🤍
🌱
مامان رستا مامان رستا ۱ سالگی
سلام مامان های عزیز
بازم شب شدو خستگی و عذاب وجدان از اینکه امروز کاش اینجوری بودمو...
امشب از همون روزایی هست که حسابی خسته شدم و سر بچم داد کشیدم و یلحظه از کوره در رفتم و الان که خوابیده میخواستم بشینم گریه کنم ولی بعد اینکه سبک شدم ...
از من به شمایی که حس حالتون مثل منه...
ما آدمیم فرشته نیستیم
تو مادر خوبی هستی حتی اگه یلحظه کم آوردی اینو بدون هیچ احدی نمیتونه به اندازه ای که تو واسه بچت تلاش میکنی,تلاش کنه ...
ما آدمیم با دل هایی که گاهی پر از عشقن گاهی خسته و گاهی بی طاقت
آدمیم با دست هایی که هزار بار نوازش میکنن و یه بار شاید از شدت خستگی بلرزند...
با قلب هایی که شب ها با صدای نفس بچه شون آروم میگیرن اما یوقتایی از بی‌خوابی و بی کسی میشکنن ...
ما مادریم ...❤️👩‍👦
تو یه مادر واقعی ای
نه از اونایی که تو فیلم و سلفی هاشون همیشه لبخند دارن ...
از اونایی که واقعن هستن می‌جنگند کم میارن گریه میکنن ...
ولی بازم دوست دارن,بازم ادامه میدن
ما مادریم🫶🥰