۹ پاسخ

چند وقت پیش با پسرم رفتیم پلاسکو ی اسباب بازی دید چنان گریه و لج بازی راه انداخت که همه وایساده بودن فقط مارو نگاه میکردن و هرکار میکردم بیاد بیرون از فروشگاه نمیومد منم رفتم دم در فروشگاه و پسرم با جیغ و داد اومد منو هم زد و آخرشم اومد تو بغلم گریه اشو کرد ولی اگه اون روز اون اسباب بازی رو خریده بودم دیگه همیشه به همین کارش ادامه میداد خودمم دلم گرفت ک نخریدم قیمتی هم مداشت ولی اگه میخریدم یک تشویق برای تکرار رفتارش بود باهاش تندی هم نکردم حتی وقتی منو میزد من نازش میکردم آخرش خودش دستاشو انداخت دور گردنمو گریه کرد

من بخاطر پسرم نمیتونم پامو بیرون بزارم، حسرت یه بیرون رفتن، بازار رفتن ب دلم مونده، پسرم انقد برای اسباب بازی گریه میکنه ک نگم برات، انقد اسباب بازی داره میریم بخریم نمیدونه کدومش رو بخره، آخر میایم خونه قدیمی هارو خراب میکنه میزنه زمین، میشکنه بعد میگه ندارم.دختر عموم ۲ تا پسر شیره ب شیره داره، رفتیم بازار یکیشون صدا ازشون در نیومد، پسر من وسط خیابون سرشو می‌کوبید ب آسفالت ☹☹☹

پسرم لجبازي و كاراي وحشتناك ديگه ميكنه
ولي براي چيزي بيرون از خونه گريه نميكنه
چون ميدونه اگه خون هم بپا كنه امكان نداره براش بخرم
فقط ماهي يكي

پسر من میگیم مثلا شام کوکو بخوریم یا خوراک اگ کوکو بذاریم میگه کاش خوراک بود اگ خوراک بذاریم میگه کاش کوکو بود😐😐خیلی وقتا تو ی چیزایی نظر میده و پافشاری میکنه ک اصلا نمیدونه چیه
مثلا باباش گفت نوشابه لیموناد بیارم یا استوایی من گفتم استوایی گفت ن لیموناد....درصورتی ک اصلا نمیدونست چیه لیموناد و اصلا تاحالا نوشابه نخورده😬😬

چند وقت پیش با پسرم رفتیم پلاسکو ی اسباب بازی دید چنان گریه و لج بازی راه انداخت که همه وایساده بودن فقط مارو نگاه میکردن و هرکار میکردم بیاد بیرون از فروشگاه نمیومد منم رفتم دم در فروشگاه و پسرم با جیغ و داد اومد منو هم زد و آخرشم اومد تو بغلم گریه اشو کرد ولی اگه اون روز اون اسباب بازی رو خریده بودم دیگه همیشه به همین کارش ادامه میداد خودمم دلم گرفت ک نخریدم قیمتی هم مداشت ولی اگه میخریدم یک تشویق برای تکرار رفتارش بود باهاش تندی هم نکردم حتی وقتی منو میزد من نازش میکردم آخرش خودش دستاشو انداخت دور گردنمو گریه کرد

برا بیرون رفتن یکسالی هست اینطوری باهاش درگیرم
اینقد گریه میکنه و سرصدا میکنه توجه همه به ما جلب میشه

خوده خودشه😂
تایپ منم بخون امروز 💨💨ناله کردم از کاراش

دختر منم بیرون ک میریم میگ فلان اسباب بازی میخوام یا براش میخرم یا میگم دفعه بعد ک اومدیم خیابون یا هم ب زبون میگیرم ک این فلان چیز خراب اصن نخریم بهتره
غذاش هم هر اندازه میل ش بکشه میخوره خودش گاهی کنارم میشینه میخوره گاهی هم با قاشق دنبالش میرم

من پسرم هرچی بهش بگم میگه نه باید ی ساعت حرف بزنم باهاش یا عصبی بشم بعد کاری که میگم قبول کنه

سوال های مرتبط

مامان بنیتا مامان بنیتا ۳ سالگی
سلام شوهرم خیلی دخترمودعوامیکنه....بیشترازاون دعواکردنه اون کلمات وحرفایی ک به کارمیبره ناراحتم میکنه مثلافهم وشعورنداری، شانس نداشتیم ازبچه، اگه اینکاروکنی من میدونم باتوآ،یااینکه یه چیزوخراب میکنه بهش میگع لیاقت نداشتی این چیزوبرات بخریم ودیگه نبایدهیچی برات بخریم و....
دخترم یکم کم غذاس امابیشترمواقع به حدکافی میخوره اماشوهرم خیلی دعواش میکنه براغذاک حتمابایدغذاش تموم بشه وبیشترشباباهاش دعوامیکنه بخاطرغذا. یااینکه وقتی میریم بیرون داخل مغازه هاوپاساژای بزرگ ذوق میکنه ومیخنده ومیدوه ویامیره پشت رگال ها باهامون قایم موشک بازی کنه.... میدونم بایدباهاش بیشترحرف بزنیم ک توی مغازه هاسروصدانکنه. منفک میکنم بیش ازحدباهاش دعوامیکنه...یه جااهنگ گذاشتن دخترم میرقصه بدبهش بدبدنگاه میکنه یااینکه توی خونه یه چیزدستش میخوره میریزه بااوقات تلخی وعصبانیت میتوپه بهش که حواست کجاسو.... وموقع غذاخوردن لباسش کثیف بشه دعوامیکنه... ناگفته نماندیه وقتایی ک باباش باهاش خوبه واقعاخوبه امااون یه وقتاشایدسی درصدمواقع هست وهفتاددرصددرحال دعواکردنه..... من همیشه سعی میکنم سکوت کنم وچیزی نگم ک حرفامون دوتابشه اماامشب واقعاصبرم تموم شده بوددیگه برای اولین بارب باباش گفتم خیلی دعواش میکنی وحالاباهام قهرکرده ک چرااینوگفتم.... هیچ وقتم خونه نیس ک وقتی دخترم نیس باهاش حرف بزنم یه یکی دوساعت شباخونس ک اونم دخترمم بیداره وقتیم سرکاره همش یکی پیششه نمیشه باهاش حرف بزنی....