۱۶ پاسخ

سلام اره برا خودش بازی میکنه
حالا بعصی وقتا غر میزنه ولی همیشه نه

دقیقااااا همینه

آره خیلی راحت
با خودش بازی میکنه بیشتر وقتا

بااینکه پسرم خیلی آرومه خوش اخلاق ولی خب راحت نمیشه این کارو انجام دادمیخان توجه به اوناباشه

عین یه ادم بزرگ
فقط با داداشش نمیسازه جنگگگگگگ داریم
۴تایمون باهم

بخاطر تنهاییش هست
یه خواهریا برادر بیاد، زحمت این کاراش کنتر میشه

پسر منم همینه چند درجه هم بالاتر دیگه رد دادم

عه مثل پسر من...خیلی خیلی سخته بخدا صبح تا شب باید بهش توجه کنم خودش به هیچ عنوان سرگرم نمیشه تنهایی

میگم کارموانجام بدم بعدیاقبل تلفن میگم حرف نبایدبزنی

بله با وجود اون که تنها بود میتونستم ولی 3ماهه که یکی دیگه آوردم فعلا چندماهی درگیرم تا دوباره زندگیم رو روال بیاد

من انجام میدم با ابنکه رومخ یسره تواشپزخونه لای دست وپای من درحال فضولی

دراین حد نیس ولی خیلی بازی میخاد اصن بباااید سرگرم باشه وگرنه نق میزنه. خبلیم پرحرفه من فکر میکنم چون دخترن بدترم هستن

چه سخت 🥴🥴🥴🥴

من از وقتی پسرم اومده هیچ سریال تلویزیونی نتونستم ببینم
حرف زدن با شوهرم ک انقد وسط حرف میپره آخرش عصبی میشم

نه هیچکدوم ازینکارارو نمیتونم بکنم 😅
واسه سنشونه میگذره اکثرا اینجورن
یه فیلمو بیست بار باید ببینم تا بفهمم چی به چیه از بس وسطش حرف میزنه 🫠

پسر منم همینطوره

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه