۲ پاسخ

طبیعی منم پسرم بردم پارک هیچ کاری نمی‌کرد دلش میخواست بدو فقط بازی نمیکرد از روی سرسره دلش نمی‌خواست لیز بخوره ولی وایسه بدو بدو کنه اون قسمت که بین سرسره آخرش رفتم بالا پیشش سره همون حفره ها دلش میخواست با اسب بازی کنه اسب واقعی شوهرم گفت بذار سوارش کنیم تاب بخوره نذاشتم ترسیدم آخرم ولش کردم یواشکی پشت سرش رفتم رفت با یه خانواده خوش خوشان آخرش دید ما نیستیم گریه کرد رفتم از پشت سر بغلش کردم کلی بوسش کردم دوباره ول کرد رفت عادیه سن بازی نیست کنجکاوی دیگه

وای دختر منم یه مدته پسرفت کرده تو پارک خوب بازی نمیکنه دیگه رد دادم بخدا

سوال های مرتبط