۱۱ پاسخ

درحال جنگیدن با کولیک😪😪
اینقد دخترم جیغ کشیده از زندگی سیرشدم
کاش این دوران زود بگذره

همه چی عالی بود تااین که ۲،۳روز پیش سرماخوردم و داغووونم خسته ام، تک و تنها به دور از خونواده همسرمم صبح میره سرکارشب میاد خونه، یکی نیست یه لیوان اب دستم بده، دندونمم شرو کرده ب درد نمیدونم با این بچه چحوری درستش کنم گرفتار و تنهام از ۶ روزگی باهاش تنها بودم انقد اذیت نشدم ک این سرماخوردگی از پا انداختتم

منم خداروشکر عالی
دخترمم خداروشکر تا الان اذیت نشدم بغیر موقع واکسن شش ماهگی که یه کم‌تبش رفت بالا خداروشکر اونم گذشت
همه چی بر وفق مراد هست و خوش‌میگذره فعلا😘

هیچ بی حوصله تکو تنها خدارو شکر بچمو دارم
با شوهره هم چنروزه قهرم اونم ک طلبکار قهره 😏😏

من روحیه ام با حضور بچه عالی تر شده و خیلی خوشحالم و دوستش دارم براش ترانه می خونم باهاش صحبت می کنم عاشق اینم که لباسای قشنگ تنش کنم زندگیم خیلی با حضورش قشنگ شده

عالی عزیزمم خدارو هزاران مرتبه شکر خودت چطوری

از خستگی دارم پارههه میشم بردمش حموم امشب خوب بخوابه ولی تا الان حیرونم کرده نمی‌خوابه فردا هم واکسن داره اینقدر اوقاتم تلخ شده که نگو

از نظر روحی داغونم

خسته ام شدیدا دو تا بچه مخصوصا پسرم که خیلیییییی شلوغه داره از پا درمیارتم ....‌چند روزه میخوام حموم برم اصلا نمیرسم خونه زندگیمم روی هواس🫠

من که همجنان حالم خوب نیست از نظر روحی
خونه مامان بابام‌موندم
بچم هفت ماهشه هنوز نرفتن‌خونه
این داره اذیت میکنه

نمیدونی چقدر ذهنم درگیره سردرد شدید دارم از بس فک کردم خسته شدم😭😭

سوال های مرتبط

مامان ریحان و دوقلوها مامان ریحان و دوقلوها ۷ ماهگی
سلام مامانا
من خیلی پیام‌های دوستان رو میبینم که میگن بچمون سینه خیز نمیکنه حرف نمیزنه و.....
میخواستم تجربه خودم رو واستون بگم؛
من یه دختر ۶ ساله دارم که دو ماه از دختر خواهرشوهرم کوچکتره و ما موقع تولد این کوچولو ها داخل یه آپارتمان زندگی می‌کردیم و همراه جاری و مادر شوهر دخترای هردومون موقع تولد نزدیک ۴ بودند اما دختر من تا موقعی که شیر خودم رو می‌خورد یعنی ۲ سالگی خیلییییی خوب بود و اون کلا کوچولوتر بود و رشدش کم بود اما الان هردو مثل هم هستند
و برعکس دختر من سینه خیز و چهار دست و پا و راه رفتن رو خیلی دیر انجام می‌داد و اون با اینکه دو ماه کوچکتر بود همه این کارها رو زودتر انجام داد و چقدر من حرف شنیدم و مقایسه کردند و کردم و واقعا خودم و دخترم رو عذاب دادم و الان بینهایت عذاب وجدان دارم که چرا به حرف دیگران لحظاتی که میتونست واسه بچم شیرین ترین لحظات باشه رو با مقایسه ها و اعصاب داغونی که از حرف های مردم بهم منتقل میشد اذیت کردم خواهشا خواهشا کوچولوهاتون رو با دیگران مقایسه نکنید الان دوقلو دارم اگه اینها بچه های اولم بودند شاید خیلی چیزهاشون نگرانم می‌کرد اما الان نیستم قرار نیست اگه بچه تا ۲ سالگی لاغر بود تا آخر عمر لاغر بمونه یا برعکس،کی گفته بچه ای که دیر حرکت کنه باهوش نیست و اونی که همش درحال جنب و جوشه نخبه است؟
مامانها بیاین بچه هامون رو و خودمون رو عذاب ندیم مردم همیشه درحال حرف زدن هستند و دوست دارن به یه چیز گیر بدن از زمان حال استفاده کنیم بچه هامون خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش رو بکنیم بزرگ میشن و یه حسرت از لحظه های از دست رفته فقط واسه ما باقی میزارن.
همه چیز به وقتش اتفاق میفته مطمئن باشید!😉🥰