۵ پاسخ

منم دقیقا تو همچین موقعیتی هستم چون مهاجرت کردیم و کارش هنوز تو شهر قبلی هست.. خیلی تو رفت و امد هستیم خیلی مواقع خودم باهاش میرم.و سوییت کامل میگیره.. البته خودش هم میگه بیا بریم اکثر مواقع میرم
الان چون اونجا گرمه دیگه اینسری نمیرم .
تو این دوره زمونه به هیچکس نمیشه اعتماد کرد‌‌
من شوهرم رو همه جوره امتحان کردم و واقعا ازش مطمعنم اما بازم ریسک نمیکنم و زندگیمو بخطر نمیندازم.
به همجنس خودم حقیقتا اعتمادی ندارم..

خونه با برنامه کودک سرگرم کن باهم آشپزی کنین بازی خواب خوراکی خرید

منم شوهرم یهفته نیست دوباره یروز دو روز میاد دوباره میره هیچی تو طول هفته فیلم میبینم من خیلی تنبلم وگرنه پارک هم گزینه خوبیه

زود اعتماد نکن مطمن شو ک واقعا برا کار میره اگر خانوادت هستن برو پیششون

ببخشید شغلش چیه که چند ماه باید دور باشه ؟؟! 🥺

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۲ سالگی
من وقتی زایمان کردم
شوهرم ده شب پیشم بود کلا بد رفت خونه روزا که سر کار بود تا عصر ۷.۸ میومد شبا میرفت خونه ...واسه آزمایشات هم با پدرم با بخیه شکم میرفتم..
تو شرایط سخت کنارم نبود الان میگه بچه دوم گفتم خیلی همکاری کردی ک ب بچه دوم فکر میکنی ...ولی از ۶ماهگی شبا همش نگه داشت شیر میداد تا ب الان شبا بیدار میشه نگه میداره تو طول روز انرژی من میره ...دوماه اول ک نخوابیدم
پسرم کولیک شدید داشت خیلی سخت گذشت...یه شکم گنده و آویزون ک ارکی میدید میگفت یکی دیگه تو شکمت هست ...تعریق زیاددد ک هرچی مام میخریدم چ ارزون چ گرون تاثیر نداشت ...بیکینی سیاه و زیر بغل سیاه ۶ ماه زمان برددخوب بشه مثل اول بشم...موهای سیم اسکاچ ک دوماه بد زایمان رفتم کراتین چون خیلی روحیم رو باخته بودم ..مادر و پدرم کنارم بودم تا ۴۰.۵۰ روز اونجا بودم ..به بچه خودم حسادت میکردم و همش گریه ...هیچ کدوم از لباس ها بهم نمیخورد ...چقد سخت گذشت...اصلا دوست ندارم برگردم به اون دوران اصلا....باز خداروشکر ک گذشت...تجربه های شما چی بود؟؟؟