۱۷ پاسخ

عزیزم درکت میکنم🥲 منم ۳ ماهه وضعم اینه یکساعت میشینم بهش شیر بدم همش جیغ و گریه شیر میده از دهنش بیرون 😶 منم آرزو دارم شیر که براش درست میکنم قشنگ بخوره گریه نکنه😔 من با هربار شیر یه دور پیر میشم به خدا ، یه روز خوبه یه روز افتضاح 😔 وقتی عصبانی میشم دلم براش میسوزه میگم این بچه که گناهی نداره من خودم خواستم بیارمش ولی واقعا دیگه نمیکشم ، نمیدونم چرا اکثر بچه های این دوره اینجوری شدن ، همش تاثیر این واکسنا

خسته شدی ‌دست تنهایی ک این حس بهت دست داده من چند روز پسرم خیلی اذیتم میکرد با اینم من بارداری پر خطر بودم و با سختی فراوان پسرم بدست اوردم ناشکری نکردم فقط با خودم میگفتم خسته شدم خوسبحال دوستم راحتن کیف میکنن من همش سرپام و ن استراحت دارم نه گردش یهو همینجا یه مامان دیدم همه براش تاپیک گذاشته بودن براش دعا کنن حال بچش بده رفتم پروفایلش دیدم بنده خدا نزدیک۱ سال بود ک همش بچش بیمارستان بستری بود کلی عکس از بچش گذاشته بود همش نوشته بود براش دعا کنید بچه طفل معصوم کل بندش سوراخ بود جای انژیوکت اینقد گریه کردم براش اینقد گریه کردم ک من غلط کردم اگ خسته شدم اصلا از اون روز هرچی هم بشه خودمو کنترل میکنم میگم میگذره باز خدارو شکر بچم سالمه هرچی باشه هرچی هست خونمم ایشالله این روزا برا همموون با خوبی و خوشی بگذری بچه ها بزرگ بشن باز کنترلش راحت‌تره توام یکم استراحت کن

من ۵ماه تمام صب و ظهر و شب برنج و مرغ ابپز خوردم بخاطر حساسیت بچم.
هیچ چیزه دیگه نخوردم میوه هم فقط سیب ابپز.
کولیک و رفلاکسم داشت شبا هم بیدار بود حدود ۵صب میخوابید برای اینکه باباش بیدار نشه تا صب تو بغلم بود من راه میرفتم.روزا هم خوابش کم بود.
دست تنها همه کارای خونه و پخت و پز و شستشو...به عهده خودم.
این طفل معصوما به خواست خودشون دنیا نیومدن مراقبش باش تو تنها پشت و پناهشی.
این روزا میگذره.
همینقدر که الان آغوشتو طلب میکنه بعد بزرگ میشه ازت فاصله میگیره خواصیت بچه همینه.
محبتتو دریغ نکن❤

از چشمت نیفتاده عزیزم فقط زیادی خسته ای نیاز به استراحت و یکم درک شدن داری 🥰

عزیزم منم 5ماه کارم همینه 70کیلو بودم شدم 50کیلو تو5ماه چنان حرص خوردم .نه خوب میخابه نه شیر میخوره درطول شبانه روز شاید 2ساعت بخابم گیجم همش از بیخابی.یکی گفت با سرنگ بزور شیر بدش اومدم بزور1سرنگ دادمش ازدماغ ودهن آوردش بالا .اصلا انگار خوشش نمیاد .کلا 5ماه هرکاری میکنم چندنمونه شیرخشک عوض کنم اصلا انگار زورش میاد مک بزنه.بچه ها مردم با ولع شیرمیخورن ومیخابن

عزیزم بخاطر رفلاکسشه؟دارو واس رفلاکس اثر نذاشت؟؟؟با سرنگ یا قطره چکون بریز گوشه لپش نمیتونه کنترل کنه بریزه بیرون.مجبوری قورت میده

صبوری کن اون که زبون نداره توباید درکش کنی دختر منم بعضی اوقات اینجوریه انقد اذیت میشه من یه وقتایی دادمیزنم ولی بعدش بغلش میکنم گریه میکنم معذرت خواهی میکنم که سرش داد زدم چون اون خودش نمیتونه بهم بفهمونه چی میخواد همه این روزا تموم میشه باهاش بازی کن مدارا کن دیگه این روزها این لذت برنمی‌گرده

سلام عزیزم شاید شیر خشکش بهم نمیسازه.
چه شیر خشکی میدین؟
پسر منم رفلاکس داره کولیک داره کولیکش که خوب نشده هیچ رفلاکسش بدتر هم شده.
خیلی شیر بالا میاره من خیلی شیر خشک امتحان کردم خیلی با نظر پزشکش عوض کردم الان شیر خشک اپتامیل پپتی میدم. اشتهاش کم هست بالا میاره شیر با گریه و جیغ کم و بیش میخوره شما هم شیر خشک پپتی امتحان کن. دارو هم بهش بده با نظر دکتر من اس امپرازول و یه شربت تهوع میدم. برای کولیکش هم قطره اینفاکول گرفتم. قطره های ایرانی زیاد اثر نداشت. دکترش بهم گفت غذای کمکی شروع کنم از فرنی روزی یک قاشق. ایشالا هم بچه ی شما هم پسر من بهتر بشن. منم خیلی خسته میشم ولی بیشتر دلم واسه خود بچه ام میسوزه اگه میدونستم انقد میخواد عذاب بکشه به دنیا نمیاوردمش.
عذاب وجدان میگیرم منم بعضی وقتا عصبی میشم ولی سعی میکنم خودم و کنترل کنم.
یه وقتایی هر چی شیر میدم همه رو بالا میاره. تشک رفلاکس، بالش شیر دهی، ننو و .... هر چی که برای کولیک و نفخ و رفلاکس خوب باش رو امتحان کردم.
خیلی غصه میخورم.
اگه میدونستم بچه ام از ۱۵ روزگی انقد میخواد درد بکشه و عذاب بکشه به دنیا نمیاوردمش....
به امید روزی که بچه ها به دنیا میان انقد عذاب نکشن.

عزیزم پستونک میخوره ؟ اگه اره ازش بگیر خوب میشه دختز من اینجوری بود چقد امپرازول خورد اخرم از پستونک بود

من می‌دونم چقدر از لحاظ روحی و جسمی خسته ای. وضع منم همین طور بود الآنم هنوز تو خواب به زور و با جا به جا کردن شیشه و پستونک میدم از دو ماهگی که سینمو نگرفت باورت میشه حسرت بغل کردن و شیر دادن بهش رو دارم
حالا علاوه بر اون غذا هم اضافه شده
اما جلوتر که می‌ره با خندش با دد گفتش دلتو می‌بره
ولی منم خسته میشم از دستش خصوصا شبا دیگه طاقتم سرمیاد

همه اینا بیخوابی و رفلاکس و گریه رو بچه منم داشت عزیزم فقط خداروشکر کن شیر میخوره یه هفته مثله من با قطره چکون هردم بشینی تازه کاش بخوره یکسر بیرون میریزه وقتی میخواد شیر بخوره گریه میکنه تازه میفهمی چی میگم منم اون موقع ها که فقط بیخوابی و گریه داشت اینجور حسی نداشتم ولی الان خسته شدم از کار بی مزد یعنی هی شیر درست کن بشین با قطره چکون بده ولی نخوره و بریزه بیرون

درکت میکنم بچه من این روزا اون قدر بی قرار شده ک دیگ کم میارم میشینم گریه میکنم

منم بعضی وقتا خسته میشم می‌شینم گریه میکنم.از موقعی هم که به دنیا اومد دو بار بیمارستان بستری شد اما با همه این چیزا هیچکسی مادر بچه نمیشه

نی نی منم خیلی گریه میکنه ، دلم براش میسوزه معلوم نیست چقدر برای خودش سخته و هیچی نمیتونه بگه ،
شما هم خسته شدی حق داری، ان شاالله خدا کمکتون کنه ، براش سوره حمد بخون به نیت شفا و آروم شدنش

دقیقا خودمنی

عزیزم بچه منم شیشه نمیگرفت دیگرهی گذاشتم دهنش تا گرفت اونت خوبه اگ شیشه ات اونت نیست اونت بگیر

برای چی سرزنش همه آدم هستن و برای هر کسی امکان داره پیش بیاد
ولی تو همین حالت هم هیچ کس مث مامان خود آدم نمیتونه نگرانش باشه و مادری کنه

منم گاهی این حال پیدا میکنم دختر بزرگم ۶ سالشه خیلی دختر خوبیه گاهی نمیدونم چش میشه منم تو دلم اینجوری میگم مامانم همیشه میگه تو قدر بچه نمیدونی دوسش نداری و.... ولی در صورتی اینجوری نیست

سوال های مرتبط