۱۹ پاسخ

دختر منم اشتهاش همینجوریه دیروز صبح ساعت ۴ چند قاشق املت خورد و دیگه هیچی نخورد تا دیشب ساعت یازده که یه کاسه ماست خوری آش رشته خورد اونم چون جایی بودیم دید بچه ها میخورن خورد

هی خواهر من بدبخت دو ساله همینم

دکترش کی هست عزیزم ؟
یک ویزیت ببرش پیش دکتر محمدرضا شریفی حسینی
یا شاه فرحت
خودم نرفتم اما تعریفشو شنیدم

عزیزم ...
چقدر برات غصه میخورم
شما همیشه فقط پیام راجع به غذا میذاری !

نه حرص نخور گاهی اوقات اینطوری ان درست مثل خودمون که گاهی بی اشتها هستیم.. .
اگه نگرانی ببرش دکتر تغذیه خوب

ببخشید ولی دیوانه ای که داری جوش میزنی .گشنه شد میخوره .مثلا نون یا سیب اماده بزار روی میز تا بخوره یا خودت بیار بخور شاید خواست.خودتو سر بچه نکن که پیر میشی

فک میکنم بخاطر سنشون الان نگا کنی به بچه هایی که همسن بچه های ما هستن دقیقا همین مشکل دارن اکثرا

همدردیم عزیزم

دختر منم دقیقا همینه تاره بنظرم دختر شما خیلی بهتره

اخ بخدا که همدردیم گاهی وقتا با خودم میگم چجوری زنده ست با این وضعیت

پسر من امروز نه صبحانه خورده نه ناهار
امشب چند لقمه املت خورد
کار هر روزشه هیچی نمی خوره

اول از همه همین یبوست شو بر طرف عزیزم شاید به خاطر همین بی اشتهاست

ی ویزیت پیش دکتر رجب پور برو

من باورم میش چون‌ پسر من کلا هیچی نمیخوره از صبح تا شب

عزیزم مشاوره برو حتما

هی خواهر
من بخاطریبوستش جرات نمیکنم زینکم بدم
دارم اب میشم دیگه
پدیابست اپتایت زینک نداره
موثرم هس
ولی یکم تلخه کیان نخورد بگیرشاید همتا بخوره

منم دردسر شمارو دارم بخدا روانی شدم

لیکوزینک بش دادی اصلا؟

اره بایدحرص خرد
زینک بخربراش

سوال های مرتبط

مامان رادها😍😍 مامان رادها😍😍 ۲ سالگی
بچه داری ما این شکلیه که صبحا از ساعت شیش من بیدارم رادوین بیدار میشه بعد ساعت هفتو نیم تا هشت رادمهر بیدار میشه دیگه کان باید جون بکنم کاربکنم اشپزی و هزار تاکار همراه با بچه داری و کارای بچه ها تا ظهر که بچه ها میخوابن ساعت یک بعد بابد کلی ظرف و لباس بشورم یا خونه و اتاق رو‌جمع کنم یا راه رو‌تمیز کنم بعد که بیدار شدن دیگه بچه ها ی ورژن جدسد میشن بداخلاق و‌شیطون تر حالا من باید مدیریت کنم عصرونه بدم مدیریت کنم دیگه از ساعت پنج شروع میکنم به آماده کردنشون ساعت شیش میریم بیرون تا هشت شب لعد بیام ناهارشون بدم که باید ناهار هم همون ظهر ی جوری آماده کنم که اینا گشنه نباشم دیگه از ساعت هشتونیم تا نه شب رادوین میخوابه ساعت نهونیم تا ده راذمهر و‌من میمونم و باز کلی ظرف نشسته و بهم ریختگی خونه و لباسای کثیفی که از بیرون اومدن و غذاخوردن و‌من دیگه نمیتونم کاری بکنم دیگه ساعت ده خاموشی زده میشه بعضی شبا ظرفا کمتر باشن میشورم و بعضی شبا که زیاد باشن نه دیگه خودم هم ساعتای یازده میوفتم دیگه باز روز از نو روزی از نو .معمولا هم کارام جمعه ها رو هم میشه فقط جمعه ها جارو میزنم و طی میکشم فقط راهروو اشدزخونه هفته ای دوبار و باید سرویسارو هم هرجمعه بشورم . خدا عصرا فقط با بچه ها خیلی سختمه بریم بیرون دیگه راحت میشم از دست کاراشون