۴ پاسخ

خیلی باهاش همدلی کن.بغل کن .نوازش کن.تند تند ی چیزی بده بخوره که یاد شیر نیوفته.میگن وقتی بچه رو از شیر میگیری بچه اولین غم زندگیش رو تجربه میکنه،دور از جون مثل از دست دادن عزیز،این غم بزرگه براش

باید بیشتر بغلش کنی
بیشتر نوازشش کنی باید اون تایمایی که توی بغلت بوده و شیر میخورده رو جبران کنی براش
سرگرمش کن ببرش بیرون خستش کن یادش بره

چند سالشه عزیزم؟؟؟ اون تایم که بی قرار میشه اول بغلش کن نازش کن همدلی کن باهاش بعد ببرش بیرون بازی کن یا حمام آب بازی کن از سرش بیوفته حالش تغییر کنه یا اگر دوست داره شیر پاستوریزه بده بخوره یا خوراکی که دوست داره میوه و … شاید همون تایم قندش میوفته

بغلش کن راهش ببر نازش بده یا اگه خواب داره رو پاهات بزار تکونش بده نگران نباش عادت نمیکنه ی چند روز بگذره اروم میشه مجدد دیگه نخوابون بعد اینطوریا....یاهم پشتشو ماساژ بده...باید همدلی کنی باهاش

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
مامان هیرمان مامان هیرمان ۴ سالگی
امروز میخاستم خودمو بکشم از دست بچه ها😓آخه چرا چرا من دختر شدم چراااا😭😭😭دوسدارم بشینم ی ساعت گریه کنم برا خودم ولی نمیشه ینی ایقد درگیرم ک نمیتونم ی ساعت بشینم زار بزنمممم😭😓آخه خدا یا چرا من پسر نشدم ک برا خودم بخورم بخابم چراااا😭😭😭بخدا اگ از گناه اون دنیا نمیترسیدم خودمو خیلی وقت پیش خلاص میکردم اونم فقط فقط بخاطر اذیت بچه ها چرا ایقد باید حرص بخوریم چرا😭😓رفتم بهداشت یکی از سوال هایی ک از چند تا مامان اونجا می‌پرسید یکیشون این بود قرص آرامبخش مصرف نمیکنید😭 حتی همه میدونن ک با مادر شدن باید این قرصا مصرف بشه چون از دست بچه و زندگی روانی میشیم چقد ما زنا بدبختیم 😓اگ بخاطر بچه ها نبود میزاشتم میرفتم ی جای دورررر خیلی دور تو شهر غریب ک کسی نه بشناسم نه بشناسنم، 😭خیلی اذیتم میکنن خیلییییی ای خدا کی میشه زودی بزرگ شن ی کم راحت شم اون زن بگیره بره اینم ازدواج کنه بره نبینمشون 😓بخدا امروز چنان زدم تو سر خودم ک مغزم هنوز درد میکنه خاب ک ندارن ظهرا حتی ی ساعت از صبح بیدارن تا ۱۲ شب همش در حال جیغ و داد زدنم 😭😭😭چیکار کنم آخه کجا برممممممم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭