۷ پاسخ

اینا طبیعی بلاخره جاشو حس میکنه از دست داده بغلش میکنی شیرش میدی پوشک میکنی بلاخره نازش میدی میبینه میفهمه

هیچی نگو تو کارهای بچه ازش کمک بگیر بگو تو مامان دومی بیا برام پوشک بیار پتوشو بیار هی بغلش کن بگو تو عشق منی عزیز منی فقط ازش کمک بگیر بگو وای این نینی کوچولو چقدر گریه میکنه چیکار کنیم آروم بشه

دختر منم دقیق مث دختر تو وقتی دختر دومم ب دنیا اومد بزرگه ۲۰ماهش بود اینقدر محکم میزد ک نگو ی روز با لگد زد تو سرش خیلی نگران بودم ک خدایا چیکار کنم از دستش تا اینکه دختر کوچیکم ۴ ماهش شد دیگه کاریش نداشت اصلا نمیزد

دخترها کلا حسودن به محبت کردن واین چیزها نیس اون مامانش کامل مث قبل میخواد خیلی سخته خدا کمکت کنه

اون بچه بدی نیس فقط جایگاهشو گم کرده کمکش کن لطفا اصلا نزنش خواهش میکنم

اسم نی نی دوم چی گذاشتی ؟

عزیزم بچه های من شیر ب شیرن
هر کاری کردم زدن و گاز گرفتن رو نتونستم ترک بدم تا یکسالگی پسرم

سوال های مرتبط

مامان آوین❤ مامان آوین❤ ۲ سالگی
سلام مامان..
یمدته خیلی حال روحیم بده اوضاعم اصلا خوب نیست...این وسط لجبازی های آوین واقعا اذیت کننده شده..از خوابش که بخوام بگم یا ظهر می‌خوابه شب دیر می‌خوابه.. یا ظهر نمیخوابه از چهار و پنج غروب شروع میکنه به گریه تت‌ شب ده که بخوابه..خیلی گریه میکنه بزور گریش وایمیسته اشک میریزه چجوری خیلی حس درماندگی دارم حس میکنم اصلا بلد نیستم با چالش هاش کنار بیام خیلی اذیتم
آوین عاشق کرمانشاهه چون اونجا همه کل روز باهاش بازی میکنن..از خونه خودمون خیلی خوشش نمیاد😭😭😭نمیدونم براش تکراری میشه یا چی نمیدونم ..حتی بگی بریم خونه فلان دوستت یا از دوستای خودم کل روز رو میپرسه کی میریم کجا میریم انگار ارزوشه از خونه بزنه بیرون خونه خودمون نباشه و این برای من خیلی سنگینه😭
آبرنگ براش میارم آرد میارم خمیر بازی می‌کنیم میفرستم حموم آب بازی کنه کارهای خونه رو با همکاریش انجام میدم ادویه غذاروبزنه فلان..کل روز سعب میکنم بهش تو جه کنم از سر از خونه فراریه ..خب من چیکار میتونم بکنم..نمیشه که زندگیمو ول کنم برم کرمانشاه..نمیتونمم کل روز باهاش بازی کنم اصلا حوصلم نمی‌کشه از طرفی کلی کار داره خونه آدم غذاس لباسه فلان..خودش و باباش اصلا رعایت نمیکنن یچیزی میخورن کامل و فرش رو کثیف میکنن نمیشه که جمع نکنم میشه؟؟؟
خیلی خستم...بیشترم خستگی تو جونم میمونه چون رابطش لا من و باباش بهم خورده صمیمی نیستیم خونه‌مون رو دوست نداره انگار نمیدونم چیکار کنم..
خونه بازی میبرم کنم. دریا پارک تقریبا هر روز بیرونه..با دوستاش میبرم بیرون نمیدونم سعی میکنم مادر خوبی باشم ولی بک درصد هم حس موفقیت ندارم..داغونم بخدا حالم اصلا خوب نیست..غذا آماده میکنم میزارم جلوش..دستاشو میزاره رو هم نمیخوره