۱۰ پاسخ

میشه لطفاً بخاطر روح و روان بچه ات هم که شده کمتر بری؟
جاهایی ببر که بچه ها هستن !

ببخشیدا هرچقدر هم بهت میگیم نرو تو گوش نمیدی که
بابا بخاطر دخترت بخاطر اعتناد بنفس دخترت تروخدا کمتر برو
گناه داره این دختر

آخه چرا به بچه اینطوری میگن😔😔😔نرو عزیزم اونجا ببرش پارک

من باشم بچمو نمیبرم
درعوض میبرم پارک
میبرم استخر
میریم باهم شهربازی و خانه بازی

یعنی اگه یک نفر اینجوری بابچم رفتارکنع کلا قیدشومیزنم شماچه جوری میری اونجایی که به بچه بی احترامی میشه نرو عزیزم

ببرش مسجد هر َشب

آخی عزیزم 🥲 چقدر ناراحت شدم
آدم دلگیر میشه از اینکه عزیزانش با بچش اینطوری کنن نبرش اونجا وقتی خیلی خوشحال میشه یهو میزنن تو ذوقش
بجاش ببرش خانه بازی پارک این جاها ببین دوست دارع

کلاس ببرش هفته ای۳روز ه. روزهای که کلاس نداره ببر شهربازی تا تخلیه بشه بچه وگرنه ضربه میخوره بااین حرفا

خوب نرو گلم بزار قدر بدونن ببرش پارک شهربازی پیاده روی خرید با هم بازی کنین

عزیزم خونواده منم همینجورن ببرش پارک پیاده روی هم خوبه من دخترم برده بودم پارک توراه برگشتن انقدخوشحال بود بدو بدو میکرد خونواده منم هیچ حسی ب دخترم ندارن یعنی زبونا دارن ولی هیچ کاری واسش نمیکنن دریغ ازی لقه نون

سوال های مرتبط

مامان آقامحمدفرهان🤍 مامان آقامحمدفرهان🤍 ۵ سالگی
سلام .خانما لطفا بخونید و نظرتون بدید بچه های شمام مثل پسر من وابسته ان؟؟؟ینی تنها ی بازار نمیتونم برم حتی .میشینه گریه می‌کنه ک منم بیام
ی مدت میرف مهد بهتر بود هرچند ک اونم چون پسر خالش اونجا بود میرف راحت الآنم باشگاه می‌ره باید خودم ببرمش بیارمش
دیروز مامانم اینا اینجا بودن ب خواهر کوچیکم گفتم تو ببرش باشگاه
من دیگ مهمون دارم نرم
لباس پوشیدن حاضر رفتن پایین جلو در دیدم خواهرم زنگ زد ک فرهان گریه می‌کنه میگه من نمیام هرچی بهش گفتم تو با خاله برو منم نیم ساعت دیگ میام نرف ک نرف منم گفتم ولش کن بیاید بالا
مامانم اینام کلی ناراحت شدن ک کاش ما نمیومد طفلک بچه از کلاسش جا موند
ینی ب حدی عصابم بهم ریخته ک از دیشب با پسرم حرف نمی‌زنم
با همسرمم قهر کردم گفتم یخورده ام تو وقت بزار بچه با توام بیاد بیرون با توام بگرده شاید بهتر شد انقد با من می‌ره میاد فقط منو میبینه
نمیخام مقایسه کنم ولی بچه میشناسم از فرهان کوچیکتر خیلی مستقلن
چن روز پیش با خواهرم اینا رفتیم پارک پسرش از فرهانم کوچیکتره چن ماه میرف برای خودش دوست پیدا میکرد میرف بازی فرهان میگف چرا سامیار دوست پیدا می‌کنه بیاد با من بازی میگفتم توام برو باهاشون دوست شو بازی کن میگف ن نمیخام
امسال باید بره پیش دبستانی میترسم واینسته گریه کنه