۱۸ پاسخ

عزیزم دردات منظم شد خیلی نزدیک شد بهم برو بیمارستان چون زود بری اونجا پیشرفتت خوب نباشه آمپول فشار میزنن زود پیشرفت کنی دردات شدید میشه من زود رفتم ۳ سانت بستری شدم پیشرفتم خوب نبود آمپول فشار زدن مردمو زنده شدم اخرم سزارین شدم
تو خونه ورزش کن تونستی رابطه داشته باش تو حموم برو ماساژ بده همسرت دردات فاصله ۵ دیقه ای داشت برو البته از ماما همراهتم بپرس حتما سوره انشقاقم زود زود بخون ان شا الله زایمان راحتی داشته باشی

عزیزم موقع زایمانت برای منم دعا کن ❤️

عزیزمم تو خونه کنترل کن کامل منظم شد برو بیمارستان
ایشالله زایمان راحتی داشنه باشی

دردا چطورین یعنی؟؟
منم شکمم سفت میشه و شل میشه ولی مرتب نیست و یکمم کمرم درد میگیره همین.
منظم بشه ادم متوجه میشه؟؟ چه تایم سختیه واقعا😑

التماس دعا

ماما همراه چه قیمت باهاش صحبت کردی؟

ان شاءالله فردا با میران کوچولو بیای❤️🙏🏻

به سلامتی زایمان کنی عزیزم😘

عزیزم ایشالا که زایمان راحتی داشته باشی و گل پسرت رو صحیح و سالم بغلش کنی با دلی پر از خوشی

خوشبحالت من که هنوز هیچی ندارم

دردات چجوریه تو منم درد دارم

انشالله به سلامتی

انشالله به سلامتی فارغ بشی برای همه مادرهایی که تو حسرت بچه هستن دعا کنین که خدا دادنشون رو سبز کنه 🙏🙏

من خودم بشدت فوبیای درد دارم و نتونستم طبیعی زایمان کنم .ولی ایشالله ک تو بتونی

خداروشکررر به سلامتی زایمان کنی عزیزم

ای خدا هر چی پیام میبینم اینجوریه 😊😍 بسلامتی انشالا راحت زایمان کنید
منم دعا کنید 😁🤍🙏

من جای تو استرس دارم

خوشحالم برات♥️♥️😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه روزهای ابتدایی تولد
مامان هانا مامان هانا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۱
از ۳۵ هفته هر روز ورزش میکردم کلاس های آمادگی زایمانم کامل رفتم از ۳۷هفته گل مغربی دکتر داد گذاشتم از ۳۸هفته ام هر روز پیاده روی میرفتم ۳۹هفته ۶ روز ساعت ۷ صبح کمر درد داشتم زیاد اهمیت ندادم هی بیدارم میکرد از خواب اما با خودم میگفتم ماه درده چون ماه درد داشتم تا ساعت ۹ صبح بی خیالش بودم ساعت ۹ شدید تر شد اما اونقدر نبود ک جدی بگیرم بیدار شدم ۲۰دقیقه منتظر موندم دیدم منظمه دردام هر ۵ دقیقه اس زنگ زدم ماما همراهم گفت استراحت کن یک ساعت تا ببینیم درد زایمان یا کاذبه دراز کشیدم یکم با تلفن حرف زدم ک حواسم پرت شه اما بعد یک ساعت دیدم ادامه داره زنگ زدم ماما همراهم گفت یه چیز سبک بخور چایی نبات بخور برو دوش بگیر ورزش کن منم یکم سوپ خوردم زنگ زدم شوهرم از سر کار بیاد رفتم دوش گرفتم زیر دوش اسکات زدم اومدم بیرون خونه رو مرتب کردم موهامو بافتم ورزش کردم وسایلمو حاضر مردم تا شوهرم رسید چایی نبات خوردم تا ساعت ۱ ظهر خونه بودم ورزش میکردم ساعت ۱ماما همراهم گفت برو بیمارستان انتخابم بیمارستان ۱۷شهریور بود رفتم معاینه ام کردن گفن۴سانتی لباس دادن بهم فرم پر کردن بسازیم کردن دردام قابل تحمل بود هر ۵ دقیقه می‌گرفت ول میکرد ب ماما همراهم خبر دادم راه افتاد بیاد بیمارستان سرم وصل کردن بهم معاینم کردن یه بار دیگه کیسه گفت ۵سانتی چیکار کردی دردات زیاد نیست اما ۵سانتی گفتم ورزش کردم گل مغربی ام تقریبا ۱۵ یا ۲۰تا الان استفاده کردم کیسه ابمو پاره کرد ماما بیمارستان نیم ساعت بعدش ماما همراهم رسید دیدن ن من همچنان دردام زیاد نیست سرم فشار وصل کردن با ماما همراهم یکم ورزش کردیم ساعت ۲:۳۰بستری شدم ساعت ۵:۳۵زایمان کردم