۲۰ پاسخ

توروخدا سر زایمانت دعا کن دلدرد های پسرمو همه بچه ها خوب بشه

عزیزم ان شاءالله بسلامتییی
موقع زایمان منو فراموش نکنی❤️🤲🏻

ایشالله بسلامتی و راحتی زایمان کنی عزیزم و نی نی خوشگلتو با دل خوش بغل بگیری .
برا ما هم دعا کن عزیزم
چه بیمارستانی زایمان میکنی؟؟؟

به به بسلامتی و شادی زایمان خوب و راحتی داشته باشین و دختر خوشگلتو بغل کنی💖

اخی بسلامتی
ایشاالله زایمان راحتی داشته باشی🥹♥️

انشاا.. ک زایمان راحت داشته باشی برا مام دعا کن

ان شاءالله عزیزم بسلامتی ....پیشاپیش قدمش پرخیر وبرکت. دعا یادت نره برای ما باردارها و چشم انتظارا🥺🫂

بسلامتی کاش مام زودتر تموم میکردیم

انشالله بسلامتی همه منتظرتین زودبرگرد

بسلامتی عزیزم انشالله زایمان راحتی داشته باشی
.دعایادت نره خیلی گیرم چن وقته❤️😥

واییی ایشالله به سلامتی بغل بگیریش عزیزم ❤️❤️
دقیق میشه چند هفته ات؟

چند هفته بهت وقت عمل دادن

بسلامتی گلم،برا ماهام دعاکن بچمونو بموقع و سلامتی بغل کنیم

ای جااان خوشبحالت عزیزززم امشب بهترین شب زندگیته وقتی صدای کوچلتو می‌شنوی برا اولین بار روی ماهشو میبینی انگاری دنیا رو بهت میدن ...تو رو خدا سر زایمانت ب منم دعا کن دخترم سالم و سلامت بیاد بغلم این چند هفته راحت بگذره خیلی حالم بده ویارم برگشته پادرد شبا خواب ندارم سخنم شده

💚💚💚💚

یعنی شب عمل میکنی بسلامتی عزیزم؟
الهی به سلامتی هم خودت فارغ بشی هم دخملتو بغل بگیری
خیلی برای سلامتی بچه منم دعا کن عزیزم برای شغل همسر و برادرمم اگر میشه دعا کن عزیزم ممنونم😘

ایشالا صحیح و سالم بغلش کنی❤️

ای خدا
انشاءالله که بسلامتی و دل خوش بری بیمارستان و با دختر نازت برگردی خونه
زایمان راحتی داشته باشی

ان شاء الله به سلامتی نی نی تو بغل بگیری

ان شاالله بسلامتی 🌸

سوال های مرتبط

مامان هامین 👶💙 مامان هامین 👶💙 ۱ ماهگی
سلام مامانهای عزیز منم اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم🥰


*پارت اول*


زایمان من سزارین بود، تاریخ قطعی که دکترم بهم داده بود ۱۷ خرداد بود که ۳۷ و ۶ روز میشدم.

هفته اخر که برای ویزیت آخر رفته بودم گفت نوار قلب بچه زیاد خوب نیست و حرکتشم کمتر شده بود خلاصه بهم گفت باید این هفته بازم نوار قلب بدم..

نوار قلب بعدی رو دعا دعا کردم که خوب باشه چون نمیخواستم زودتر بدنیا بیاد و خدای نکرده مشکلی داشته باشه..

خلاصه نوار قلب بعدی رو که دادم دیگه دکتر گفت نباید زیاد بمونه پس‌فردا بهت وقت عمل و نامه میدم صبح برو بیمارستان...🥲🥲
منم استرس یهو گرفتم چون امادگیشو نداشتم زودتر بشه اومدم خونه سریع وسایل هارو گذاشتم دم دست که چیزی شد سریع بریم بیمارستان...
اون تاریخی که بهم وقت زایمان داد ۳۷ و ۳ روز میشدم..

خیلی حس و حال عجیبی داشتیم هممون
مامانم بیشتر از من استرس داشت ولی به روی خودش نمیاورد😅
از بیمارستان هم هی تند تند زنگ میزدن که بهم روز و ساعت زایمانو یادآوری کنن منم هی استرسم بیشتر میشد🥴🥺
مامان دلوین خانوم مامان دلوین خانوم ۲ ماهگی
خوب میخوام تجربه زایمانم رو بعد از چند روز بزارم
داستان از روزی شروع شد، که من رفتم برای خودم ماما خصوصی بگیرم، وفتی برای بستن قرار داد ماما رفتم، ماما ازم یه صدای قلب بچه شنید که گفت برای محض اطمینان برو یه ان اس تی بده، منم چون دکترم بر حسب سونو بهم تاریخ داده بود 14 اردیبهشت و من 6 اردیبهشت برای ماما رفتم ،گفتم کووو تا تاریخ زایمانم هنوز 9 روز مونده ،حتما دستگاهش خراب بوده که موقعه خدافظی ماما گفت تاریخ زایمان بر حسب ان تی که میگیرن برای تو رو چندم زدن منم گفتم فک کنم 10 هم چون دقیق یادم نبود ،ماما گفت خوب خوبه برو ،تا اینکه رسیدم خونه تاریخ زایمان رو نگاه کردم زده بود 7 اردیبهشت ،دست و پاهام یخ کرده بود و شب قبل زایمان هم با همسرم بحث کرده بود،کمر درد و استخون درد شدید داشتم رفتم زیر دوش اب گرم و کلی گریه کردم و ورزش کردم،صبح که شد به شوهرم گفتم نمیخواد بری سرکار بیا بریم من ان اس تی برای بچه بدم و بیایم،دیگه خلاصه با شوهرم رفتیم بیمارستان 17 شهریور و نوار قلب دادم و ماما بیمارستان گفت خوبه برو خونه،داشتم برمیگشتم که از بیمارستان به شوهرم زنگ زدن که نگران نشید ولی سریع برگردید دکتر شیف نگاه کرد نوار رو گفت خودش برای محض اطمینان میخواد نوار قلب بگیره و بگید خانومتون اب زیاد بخوره،منم همون موقعه استرس شدید گرفتم که چی شده...😭
مامان دلارز🩶 مامان دلارز🩶 روزهای ابتدایی تولد