سلام.
پسرم از روزی که بدنیا اومد سر بد غذایش پدر منو در آورد.الان که بزرگتر شده بخاطر اینکه از گرسنگی نمیره وعدهاشو میخوره ادنم فقط غذاهای که موردعلاقه شه.بقیه رو با جون کنندن درد چند لقمه میخوره.اما سمت میوه اصلن نمیاد.خودم با هر ترفندی بصورت آبمیوه وپوره واینوچیزا هر روز سعی میکنم میوه شو بخوره
دیروز به اصرار خودش گفت گیلاس برام بخرید ما هم خوشحال که این بچه خورش بلاخره دلش یه چیزی خواست.براش گرفتیم یدونه خورد تف کرد بیرون .منم دیدم نزدیک شامه اصرار نکزدم که بتونه سرکش و حداقل بخوره.اللن بهش گفتم گیلاس بیارم برام گفت اره ولی باید ابشو بگیری🥴گفتم اخه دوسافت من باید بشینم فقط هسته جدا کنم دیدم کوتاه نمیار ورداشتم یه مشت گیلاس و هفته هاشو در آوردم با رنده پوره کردم براش.ریخام تو لیوان که بخوره انقد این بچه با لیولن بازی کرد بخاطر اینکه نخواه.تا خورش لیوان از دستش سر خورد زمین وخیالش راحا شد.از شدت عصبانیت داد زدم رو سرش ادنم بغض کرد افتاد به گریه منم محلش ندادم الانم مظلوم یه گوشه دراز کشیده.شمادبکید من چکار کنم از دست این بچه بخدا خسته م دیگ.ارزو وحسرت شده برام که یبار فقط یبار این بچه خورش بادمیل و رغبت ازم یه چیزی بخاد برا خوردن😭

تصویر
۱۸ پاسخ

یه مدت بیخیال باش
اصلا گیر نده بهش ، زور نکن بهش
هی بخور بخور نکن
حتما درست میشه
چون حساسیت نشون میدی لج میکنه

قد مهمه قدش چه قدره

پسرمنم ۱۳کیلوهست همین مشکلات وداریم

اسرار به خوردن نکن بهش اشتها آور بده دکتر ببر ولی به زور غذا نده مسابقه بذارید هرکس زودتر غذا خورد

هرچی میلش میکشه رو بذار خودش میخوره

واقعا گشنشون نمیشه اینا؟ پسر منم همینه انقد لاغر شده گردنش داره میفته دهنشو میبنده سر غذا میگه حالم بده نمیتونم بخورم😢

شربت زینک دو ماه پشت هم هر روز بهش بده

دختر منم همین ۱۴کیلو لاغر بزور بهش غذا میدم

درکت میکنم من دو تا شو دارم دیگه دارم دق میکنم از نخوردنشون انگار اسکلت شدن

پسرمنم بد غذاس ‌.ولی میوه رو با جون دل میخوره .‌۱۵کیلو همینجور لاغر مثل پسرشما

ببخشید اینطور میگم ولی تقصیر خودته
رو دادی بهش
وقتی میوه نمیخوره نخوره چرا پوره میکنی یا ابشو میگیری؟
بجاش مولتی بده ویتامینو از شربت بگیره
غذاهم بزار جلوش
بچه وقتی ببینه اصرار میکنی و برات مهمه بدتر لج میکنه
اصلنم خوراکی بازاری و مغازه ای نده بهش
بخدا کارت اشتباهه از من ک بچم اضافه وزن داره بهت نصیحت😂

یعنی خدا نصیب نکنه هیچی مثل بچه بدغذا آدمو پیر نمیکنه، منم یکیشو دارم😒 براش مولتی رویال ژلی بگیر ببین چطور میشه، واسه ما یکم تاثیر داشت

دخترمنم همینه

عزیزم منم برا دخترم حال شما رو داشتم الان بزرگ شد عالیه الکی حرص نخور وقتی سرحال هست قدش ماشاالله خوبه وزنش خوب میشه بعضی بچه ها مثل بچه های من اوایل کند هستند بعد خوب میشن یهو جهش پیدا میکنند

دقیقا پسر منم ۱۴ کیلو

ببخشید پسر شما چند کیلو

مثل پسر منه خیلی لاغره اصلا نمیدونم دیگه چه کار کنم هر چی بخواد براش می‌خریم ولی وزن نمیگیره الان یه شربت اشتها گفتن خوبه میخوام اونو بخرم به خدا اینقدر دست وپاش لاغره دنده هاش همش زده بیرون اعصابم خورده براش

عذر مبخام بابت غط املایی

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۵ سالگی
خانما ، من یه مشکلی دارم با پسرم ، شاید باورتون نشه ولی پسرم به من حسادت می‌کنه ، خیلی شدید باباییه ، با این که وقتی کار اشتباهی می‌کنه باباش باهاش برخورد می‌کنه ولی من بیشتر وقتا در برابرش کوتاه میام اما یه وقتایی یه جوری باهام برخورد می‌کنه انگار نه انگار که من مامانشم انگار دشمنشم ، مثلا بیرون بودیم ، چند تا عکس ازش گرفتیم یهو به شوهرم گفتم اینجا وایمیسم یه عکس تکی ازم بگیر اینقدر عصبانی شده میگه نمی‌خوام مامان عکس بگیره باید فقط از من عکس بگیری ، دیروز رفتیم بازار برای خودم یه کفش بگیرم ، اولش که میگه تو که کفش داری چرا میخوای کفش بگیری ؟کلی تو مغازه بد خلقی کرده اونم باباش بهش گفت چرا اینجوری می‌کنی وایسا تا مامان خریدشو بکنه بعد میریم دیگه تحمل کرد وقتیم خریدم بهم میگه خیلی زشته ، باور کنید قبلش برای پسرم یه لباس دیدم با این که نیاز نداشت گرفتم بعدش یه اسباب بازی خودم دیدم گفتم نگاه از اینایی که دوست داری وایسادیم براش گرفتیم نمی‌دونم چرا نسبت به من این‌قدر بده ،بعضی وقتا دلم میخواد گریه کنم ،نمیدونم چی کار کنم درست بشه 😔
مامان مانلی مامان مانلی ۵ سالگی
سلام مامانا میشه لطفا راهنماییم کنید
من خواهر بزرگم مریض هست عمل مغز انجام داده و‌ ناتوانی داره یه پسر ۷ ساله هم داره بخاطر همین کلا با پدر و مادرم زندگی میکنن هر دوشون ، منم خودم یه شهر دیگه زندگی میکنم اومدم خونه بابام اینا که کارهای دندون درست کردن دخترم و چکاب هتی سالیانه چشمش و ... رو انجام بدم بخطر همین یکم موندنم طولانی شد این پسر خواهرم خیلی دروغ میگه و بی تربیت هست و روی دخترم هم تاثیر گذاشته حالا جدای از اون امشب یه چیزی فهمیدم که خیلی اعصابم بهم ریخت ، دخترم شلوارشو کشیده پایین و پسر خالش خصوصیش رو‌دیده و حتی دخترم بهم گفت آرو دست گذاشت روش خیلی عصبیم با اینکه آنقدر مواظبشون بودم وقت بازی کردن و... و لحظه ای هم تنهامون نزاشتم با هم توی یه لحظه آخر این اتفاق افتاده حالا مثل خر به گل موندم که چرا اینجوری شد و اینکه حالا باید چیکار کنم و چه واکنشی داشته باشم، و اینکه چون این بچه خواهرمو مامان و بابام بزرگ کردن و خرج و مخارجش و همه کارهاش رو اینا میکنن روش حساسن ،ولی خیلی بد بار اومده اصلا موندم بخدا روح و روانم بهم ریخته بخدا بخاطر اینکه این با بابام اینا زندگی میکنه من بخطر دخترم حدود ۱۰ ماه اصلا پا خونه بابام اینا نزاشتم بد جونوریه کثافت حالا چیکار کنم 😥