۱۲ پاسخ

به سلامتی عزیزم ایشالا همیشه دلت شاد و تنتون سلامت باشه

من نمیدونم پمپ درد بگیرم یانه شما با شیاف دردت کم میشد یانه؟؟؟

من ازسوند میترسم درد داره؟

انشالله که به زودی دردات کمتر بشه عزیزم❤️

مبارکت باشه عزیزم ♥️♥️😍

عشقم چون سزارین اختیاری بودی بیمه قبول نکرد یا کلا نداشتی؟
و اینکه داخل بیمارستان به خودت یا کوچولوت ساک‌ بیمارستان دادن؟

عزیزم دکترت زیر میزی نگرفت

عزیزم مبارک باشه ولی آخه مگه آزاد ۳۶ تومن نیست چرا اینقدر زیاد گرفتن؟
نپرسیدی ازشون شما پمپ درد و اتاق خصوصی هم نداشتین

عزیزم براروزعمل چ لباسی تن بچه کردن سرهمی یا بلوزشلوارواگ بلوزشلوارجلوبسته بردی یا دکمه دار؟

هنوز هم درد داری ؟
یا اولین روز درد زیاده ، بعد ببخشید راسته میگن مثل درد پریوده

ای جانم امیدوارم عوض تموم دردهایی ک کشیدی صد برابر شیرینی ب زندگیت برگرده دوست خوبم

حالا چه دردی داری میتونی فعالیت کنی؟

سوال های مرتبط

مامان ✿ 𝒩𝒾𝓁𝓂𝒶𝒽 ❀ مامان ✿ 𝒩𝒾𝓁𝓂𝒶𝒽 ❀ روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت پنجم
شوهرم اتاق خصوصی گرفته بود با دیزاین و اینا و اون اتاق خصوصی تو بخش آی وی اف بود خواهرشوهرم کلی منت کرده بود که چون من اینجام دادن به شما وگرنه نمیدادن اینم که قبل اینکه من بیام اومدن گفتن اینجا همه ببخشید نازا هستن بچتون چشم میخوره چون آشنای فلانی هستین برین بخش زایمان تا بچتون چشم نخوره!! دکور رو کندن و اتاق ما شد اتاق سه تخته که دو تختش خالیه و پول اتاق خصوصی رو ازمون گرفتن اینم فایده آشنا داشتنمون😂 اگه ماساژ رحم رو در نظر نگیریم درد بعد عمل مداوم ولی قابل تحمله من قشنگ حرف میزدم و سرحال بودم نمیدونم بستگی به بدن داره یا به خاطر پمپ درد بود پمپ درد واسه من ۱۲ ساعت کار کرد. سرم واسه جمع شدن رحم هم زیاد برام زدن چون میگفتن رحمت جمع نشده. درباره اینکه تا کی نباید چیزی بخورم هر پرستار یه چیز گفت یکی گفت الان میشه بخوری بکی گفت اخر شب یکی گفت فردا صبح اما هیچکس نیومد چیزی بده بخورم😂 خودم کمپوت گلابی و خرما و انجیر برده بودم همونو کم کم خوردم مامانمم پیشم بود. ۱۲ ساعت بعد عمل گفتن باید راه بری خیییییلی سخت بود اون لحظه فکر کردم تا اخر عمر دیگه نمیتونم راه برم اما تا رو پا وایسادم کلی خون ازم ریخت و پرستار گفت نمیخواد راه بری دراز بکش و رفت و دیگه سراغم نیومد کسی واسه راه رفتن تا ۶ ساعت بعد خودم گفتم مبخوام راه برم و به مراتب آسونتر بود اما بلند شدن از تخت تا فردا همچنان سخت بود برام. راه رفتن درد نداره اصلا فقط بلند شدن سخته
مامان حامی مامان حامی روزهای ابتدایی تولد
پارت ۳ زلیمان
خلاصه دوتا دانشجو نابلد اومدن سوند بزارن منم از درد نمیتونستم دراز بکشم ایناهم هی میکردن تو در میاوردن تا اینکه سرشون داد زدم و نزاشتم ادامه بدن تا یه ماما اوند انجام داد سوند درد زیادی نداره ولی چون من خیلی درد داشتم برام عذاب اور بود...خلاصه گذاشتنم رو تخت و صدای داد من بود که کل بیمارستان و گرفته بود ماما ها بهم میگفتن خدا رحمش کنه رحمش داره میترکه...و بردنم اتاق عمل رو تخت عمل نشستم خم شدم که امپول بی حسی بزنه تا خم شدم کیسه ابم ترکید و خون اب بود که همینجور میرفت منم لرز کردم فشارمو گرفتن ۱۷ بود امپول بی حسی اصلا اصلا درد نداشت هیچی متوجه نشدم دراز کشیدم پاهام یخ کردن ولی هنوز هم تکون میدادمشون هم حس میکردم بتادین زدن و پرده رو کشیدن من میگفتم خانم من حس دارم هنوزا گف صبر میکنم یهو یکی از پرسنل اتاق عمل گف دکتر بچه داره از دست میره که تیغو کشید... همه ی دردشو فهمیدم جیغم رفت هوا درد وحشتناکی بود که دکتر گفت مخدر بزنین تا زدن من دیگه خوابم برد بیدار شدم داشتن ماساژ رحمی میدادن تو اتاق عمل و من گفتم بچم کجاست گفتن توی کانال زایمان گیر کرده بوده و اصلا تنفسش خوب نیست دیگه بردیمش دستگاه و تو ی ریکاوری هم شکممو ماساژ داد با اینکه بی حس بود پاهام خیلی دردم گرفت و بردنم بخش تا شب هی شیاف و مسکن زدن که دردام قابل تحمل بود تا امروز ساعت ۱۰ که گفتن راه برو خیلی سخت بود ولی به خاطر بچم بلند شدم و راه رفتم و رفتم شیر دوشیدم فقط ۲ سیسی شد کل شیرم بردم برا بچم دیدمش ولی هنوز حس نمیکنم که مال منه ....خلاصه اگه برمیگشتم عقب فقط فقط سزارین رو انتخاب میکذدم چون دردای بعدش با مسکن قابل تحمله ولی زایمان طبیعی خیلی سخته خیلی....