۱۴ پاسخ

اصلا کنار نیومدن انگار داری به بچه سم میدی!

انقدر که سر همه توی زندگی مادرشیرده هست توی زندگی هیچکس نیست، منم به شدت متنفرم از شیردهی و هرکس متوجه میشه بهم پرچسب مادر دلسنگ میزنه! انقدر نفهم، انقدر بی منطق!

ولشون کن زر میزنن

حالا ب من میگفتن شیر خشک بده تو شیرت کمه

بیخیال خواهر منم ده ماهگی باز کردم،هم خودش راحت شد
هم من
اینجا هرچی بزاری یه سری هستند فقط اعتراض میکنن😅

همه زر مفت میزنن برات مهم نباشه

خب چرا میگی از شیر گرفتی خواهر ،بگو شیر میدم ولی کم بیشتر غذا میدم

واقعا یادآوری اون دوران عذابم می‌ده. هر کس به خودش اجازه می‌داد من رو بابت این‌که به نوزادم شیرخشک می‌دادم قضاوت کنه. یه بار توی یه مهمونی وقتی اصرار کردن بیشتر بمونم و گفتم: نمی‌تونم چون شیر به اندازه‌ی کافی برای بچه نیاوردم و باید برگردم؛ مرد فامیل با لحن دل‌سوزانه‌ای گفت: وای، به بچه شیرخشک می‌دی؟ چرا؟ گفتم: اگه خیلی ناراحتین، شما به‌ش شیر بدین. دیگه تموم شد و به خودش اجازه نداد حرف بزنه.

اوایل ب من میگفتن شیرخشک بده بچت ،شیرت ضعیفه،انقدرواعصابم بودن ک نگو/خداروشکر باهمشون ارتباطموکم کردم ،آره درسته بچم وزنش پایینه ولی دلیل نمیشه ک هرکی هرچی بخوادبگه،اصلآگوش نده بگو دوست داشتم دهن مردم همیشه بازه

من بچم هنوز پستونک میخوره یعنی واقعا بعضیا حالمو بهم میزنن با حرفاشون خب اخه چکار کنم نمیتونم به زور ازش بگیرم واقعا

اینارو ولش کن
چقد ایشون کیوتن🥺😍

کلا تو هیچ چیزی نباید دخالت کنن.قطعا مادر بچه از همه دلسوز تره بچشه.برای من سخت ترین چالش بچه داری همین دخالت بقیس

من شنیدم اصلش تا ۱ سالگیه اما این ب مادر ربط داره ک کی از شیر بگیرتش من نمیدونم چرا بقبه خودشون کاسه داغ تر از اش میکنن
ک ای گناه داره چرا بهش ظلم میکنی بچرو لاغر میکنه بچه فلانه ووو.......

شیر شب خوبه بگیری اما شیر روز نیاز داره بعدم هر کسی میدونه بچه خودش مشکل اینجاست همه اونایی که فراموشت کردند وقتی می‌فهمن بچه ات فلان مسئله رو داره یهو دایه مهربان تر از مادر میشن

سوال های مرتبط

مامان مایا مامان مایا ۱۷ ماهگی
دختر من از ماه های اول رفلاکس داشت
وزن تولدش هم ۲٫۷۶۰ بود
هر منو میدید دل منو میشکست

برای کمکی شیر خشک سیمیلاک گلد دادم. همراه شیر خودم.. وقتی برای چکاب بردم دکتر گفت چکار کردی وزنش خوب شده همون کارو ادامه بده
از ۶ ماهگی شبا نمیخورد بیشتر میخوابید من با بازی و کلک بهش شبا شیر میدادم
اوایل میخورد تا ۱۱ ماهگی شبا شیر خشک هم کنار شیر مادر میخورد. اگه چند شب شیر نمیخورد مشخص بود که لاغر شده

تا ۱ سال و ۴ ماهگی شیر خودم رو شب میخورد از بس به بچه شب بزور شیر خشک داده بودم که وزن بگیره
دیکه خودش عادت کرده برای شیر مادر بیدار می‌شد

تصمیم گرفتم شیر شب رو قطع کنم وزنش دیکه خوبه رشدش هم خوبه
شیر جلوی غذا خوردن طبیعی رو میکیره

۱ سال و ۴ ماهگی برای قطع شیر شب دیره بچه هوشیار شده روتین داره
پس روتین جدید چیدم
بازی با فعالیت زیاد توی غروب -شام- حموم و بازی توی حموم با پدرش- سرلاک رو که تا حالا ندادم به برنامه ش اضافه کردم که دیگه سیر سیر باشه -مسواک-
بعد کمی شیر مادر و خواب


یک هفته بعد کاملا عادت کرد فقط دو شب سخت بود
شب اول دو ساعت گریه کرد
همسرم تسلیم شد میگفت شیر بده اما من ندادم


بچه عادت کرد بدون شیر شب بخوابه اما با آب زیاد


حالا دیگه وقت این بود که شیر موقع خواب هم قطع بشه چون مسواک‌میزد اما بعدش دندونش شیری می‌شد

این شیر هم دو شب طول کشید

خدا روشکر
این وظیفه رو انجام دادم قبل اینکه به دندون هاش آسیب برسه