۱۲ پاسخ

هر چی میخای بهشون بدی از اول بهشون بده بقیه چیزارو یا قایم کن یا ازهمون اول بگو فقط همیناست دیگه نیاین برا خوراکی بگو اگه اومدی یا دخترمو فرستادی برا خوراکی باید بری خونتون ،دیگه مثل قبل نیست آدم برا خرج خونه ی خودشم کم میاره وگرنه....

به نظر منم قطع ارتباط کن، از دختر شما بزرگتره تسلطش بیشتره و دخترتون تحت تاثیرش قرار میگیره، کم کم میشه الگو، ازون طرف میگین بیشتر تو کوچست پس معلوم نیست چه چیزایی یاد گرفته... به فکر دختر خودتون باشید ، تنها بازی کردن بهتر از با هرکسی بازی کردنه

نوه های خانواده همسرم تقریبا همشون این اخلاقو دارن و من دیوونه شدم از دستشون...
کاش ایناهم همسایه بودن من کلا قطع ارتباط میکردم بعضی وقتا ک دخترم میره خونه مادربزرگش و همه بچه ها جمعن دیگع دخترمو نمیشناسم انقدر ک تحت تاثیر قرار میگیره
وقتی میان خونه ما هرچیزی ک تو اتاق هست خالی میکنن وسط همه جا سرک میکشن بعد امروز واسه یه کاری با دخترم رفتم خونه عمش،بچش خودشو به آب و آتیش کشید ک نمیخوام اتاقم بهم بریزه نمیخوام وسیله هامو بیارم خراب میشه،انقدر کفری شدم ک حد نداره

تنهایی بهتر از رفتار بد خودت باهاش بازی کن یا بفرست مهد

خب بهش خوراکی بده ایرادی نداره دلشو شاد کن

اینجوری پیش بره دخترت عادت بداون بچه یادمیگیره برادرزاده منم بایه بچه بازی میکردیه چیزای یادش میدادمیگفت بروپول بگیراین برم بخریااسباب بازیت ندی قهرمیکنم برادرزادم به مرورکه بازی میکردانقدبدعادت شده بودوابسته بچه شده بود

من یه گروه توروبیکادارم خوشحال میشم عضوشی

Sepideh1371alan

منم یه همسایه اینجوری دارم..هربار اومدن برا خوراکی گفتم نه نیست بعدش خودم بهشون دادم گفتم فقط همینه...چندبار هم به دختره تذکر دادم و جدی بهش گفتم یکم بهتر شده

همه خوراکی هایی که صلاح میدونی و بزار براشون دیگ جای چیزی براش نمونه

شما از اونور میخوایی تنهایی دخترت پر کنی از اینورم دوست داری دخترت رفتار و عادت های بد یا نگیره
پس یا قطع ارتباط کن یا بزار بیاد اینجوری نمیشه شمام میدونی این دختر کمی فقیر هستند و توانایی خرید هله هوله بدلخواه نداره چه اشکال داره کمی از هله هوله از طرف دخترت بدی و بگی از طرف فلانی هست اینجوری دخترت دست و دلباز بار میاد

کلا نزار بیاد خونت... مسولیت بچه یکی دیگه خیلی سخته

البته من خوراکی بهش میدم ولی بحثم سر رفتار هست

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه