۱۱ پاسخ

پسر منم یکسالگی بردیم راحت نشست دوماه بعد بردیم یا خداااااا
اونقد گریه کرد بالا اورد خیلی میترسید
الان یکسال و نیم میشه تو خونه با قیچی کف سرشو کامل کوتاه میکنم
دور سرش رو من بغل میکنم داداشم ماشین میزنه اما خیلی زود ،دیگه به خط انداختن و مرتبه مرتب کردن نمیرسه کار

دخترمنم ازحموم میترسید
ولی من خودم روزی یکبارمیرم حموم اونم نگاه میکنه میگه مامان بیاحموم الان دیگه نمیترسه

پسر منم از ارایشگاه میترسه اخه اصلا یارو هنوز نیومده از در میریم تو انگار یادشه گریه میکنه حمومم میترسید الان خوب شده

من واسه دخترم اول خودم نشستم یکمی موهامو کوتاه کرد هی ذوق کردم و کفتم وای چه خوشگل شدم اونم دیگه نشست
واسه حمومم رنگ انکشتی بخر به سرامیکا نقاشی بکشید باهم شاید خوب شد

حمام اصلا نگو که بیا بریم حمامت کنیم
بگو بیا بریم ماشین هاتو بشوریم بریم آب بازی کنیم
بریم توپ هاتو بریزیم تو آب
بعد اونجا آروم آروم بگو حالا شامپو بزنیم براشون برای تو هم بزنیم آورم آروم بشورش با کاسه چیزی آب بریز رو بدنش

منم دخترم می‌ترسه بره آرایشگاه ، خودم تو خونه از کوچیکی براش اصلاح کردم دیگه یاد گرفتم خوب هم میشه

ماشین برادر تو حیاط شما یک یا دو بزن آرایشگاه نبر

پسر منم گریه میکنه دو سه بار با هزار مصیبت و گریه و کلک بردیمش
دیگه خیلی وقته نمیبریمش

پسرمن قبلا از آرایشگاه میترسید ولی عاشق حموم بود الان برعکس شده دیشب بردیمش آرایشگاه ساکت نشست ولی صبح بردمش حموم خونه رو گذاشت رو سرش والا موندیم با این بچه ها چکارکنیم

بچه منم همینهههه میبرم میگم نگاه گریش نکن ساده اصلاح کن اون کارخودش رامیکنه توخونه نمیشه

ولا پسر منم سه چهار نفرس باید بگیرینش که موهاش و کوتاه کنیم

سوال های مرتبط