مامانا باور کنید ما مرکز انرژی خونه هامونیم
من چند روزی هی با پسرم بد اخلاقی میکردم🥲💔هی سرش داد میزدم بعضا یه نیشگونی چیزی میگرفتم بعد این بچم به شدددددت بدخلق شده بود
فقط گریه فقط نق
تا اینکه یه روز ۵ صب پاشد من انقد خسته بودم به حد خودزنی رسیده بودم بعد اینکه خوابید انقد گریه کردم با خودم تصمیم گرفتم شدید ترین بهانه هارم گرفت نهایت حوصلرو به خرج بدم با خودم هر روز صب که پامیشم میگم هیچ چیزی ارزش اینو نداره اعصاب خودتو خورد کنی بچرم اذیتش کنی حتی اگه ۳ روزم نخوابی
۳ روزی میشه نهایت حوصله رو به خرج میدم
باورتون نمیشه چقدر حال خودم خوبه
پسرمم بهانه میگیره ها ولی کمتر شده
خیلی خیلی مهربون باهاش برخورد میکنم
شمام اگه مثل منید این تکنیک و اجرا کنید
با خودتون بگید چند سال بعد این موضوعیکه من خودمو بچم بابتش ناراحت میکنم ارزششو داره؟
و اینکه من تنها پناه بچمم منم عصبانی بشم روش دیگه بچه هیچ تکیه گاهی نداره که

تصویر
۵ پاسخ

افرین بهت.

عزیزم درخواست میدی😍❤️

درسته

من امشب با شوهرم تو ماشین سر یه موضوعی حسابی دعوا کردیم منم به شدت ناراحت شدم همون موقع داشتیم می‌رفتیم مهمونی
پسرم تو ماشین انگار عین خیالشم نبود اما تا رسیدیم مهمونی آدما رو که دید بغض کرد چنان زد زیر گریه دلم براش کباب شد درحالیکه پسرم خیلی اجتماعی هست و از روی ترسو خجالت گریه نکرد

از طرفی هم منو شوهرم خیلی به ندرت پیش میاد باهم بحث کنیم

اما از امشب فهمیدم پسرم تو این سن خیلی درک می‌کنه اتفاقات رو و خیلی حساسه

عزیزم خوشحالم که به این نتیجه رسیدی اما من سه تا بچه دارم ...بچه اولم 10سالشع و دومی 2و سومی 6ماه ...بخدا تمام تلاشمو میکنم اصلا باهاشون بداخلاقی نکنم من تا الان حتی پسرمو که دو سال و سه ماهشه دعوا نکردم با اینکه از صبح تا شب با بچه ها سرو کله میزنم با سه تا بچه ...بعد شماها با یدونه بچه باید خیلی خیلی آرامش داشته باشید برای بچه واقعا گناه دارن 🥺♥️

آفرین عزیزم. کاملا درسته
ببین من در آن واحد میتونم آدم بکشم و از اونور به پسرم لبخند بزنم 😅😅🤭
اینقدر بچه ام برام مهمه ک روحیاتش خدشه دار نشه 😁
مثال زدم تا آخرش بخونید دیگه 🤭

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۱۷ ماهگی
حدودا یک ساعته دارم گریه میکنم
مهدیار ساعت یازده خوابید پنج و نیم پاشد.
خودمم دو خوابیدم داشتم کار میکردم خونه ترکیده بود.
اصلا اینا مهم نیست.
قلبم هزار بار ترک خورد تو این نیم ساعت.
پسرم بی نهایت بد خوابه سخت می‌خوابه هزار بار بیدار میشه از اول اینطوری بود یه عالمه دکتر بردم بی فایده.
کاری ش هم نمیشه کرد از نوزادی همین بود.
بااینکه اینو همه می‌دونن‌ ولی با این حال با اینکه شیرخشکیه همه دیدن دارم میمیرم از بیخوابی ولی حتی ی ذره کمک حتی یک ساعت نگه دارن من بخوابم اصلا به هیچ وجه.
حتی شوهرم که همش خونس یک دقیقه نگه نمی‌داره.
مامانم همینطور میگه نمیتونم سخته نخوابم ظهر خوابید بخواب ظهرا هم ناهار مجبورم بزارم تا می‌خوابه چون شوهرم باید غذاش برنجی باشه.
توقعی نیست خودم زاییدم ولی به خودم قول دادم نزارم در آینده ثانیه ای بچم سر بیخوابی تو این مسئله زجر بکشه.
یکی دو شب پشت هم نخوابیدن ادمو نمیکشه ولی تا ابد اعصاب عروس و پسرم انشالله در آینده آرومه